یکشنبه زنگ سوم ۳۰ مهر

استاد گفتند یکشنبه ها برای حل تمرین و سوال و نشان دادن پله ها است. گفتند هر تکلیفی که است تا جمعه ساعت ۱۰ شب وقت دارید و بعد درباره ی زود خوابیدن گفتنند و درباره فواید ان گفتند و صفه های ۱۴ و ۱۵ را پرسیدند و گفتند اگر می خواهید پله ی جزوه را بگیرید پس باید تمرین کتاب را در دفتر بنویسید

یکشبه زنگ سوم پیام ها

به نام خدا

آقای ناصری وارد کلاس شدن چند دقیقه ای صبر کردند و بعد از حدود 10 دقیقه کلاس را شروع کردند و در اول حرف ود گفتند که حتما همیشه ساعت 10 بخوابید و دیر تر از آن باعث بی حالی صبح و بعد درست درس را نفهمیدن و بعد هم اینک ظهر می خوابید و بعد از آن هم دیر انجام دادن تکالیف دوباره دیر خوابیدن خلاصه چه در مهمان و چه در بقیه ی وقت ها زود بخوابید یعنی اگر شما زود به مهمانی بروید و زود هم سفره را پهن کنید بعد از آن هم زود از آنجا بروید تا زود بخوابید این کار را که چند دفعه بکنید همه دیگر به احترام شما زود می آیند زود سفره را پهن می کنند و بعد از آن هم زود از آنجا می روند خلاصه بیشتر کلاس به این بحث گذشت ولی بعد از آن شروع به خواندن درس 3 کردیم و بعد هم فعالیت کلاسی آن را جواب دادیم

خدانگهدار

زبان انگلیسی گروه A

به نام خدا روز شنبه بیست و نهم مهرماه طبق برنامه درس زبان انگلیسی داشتیم در ابتدا پرسش و پاسخ از درس اول تا صفحه ی ششم از تعدادی از همکلاسیها داشتیم سپس استاد درس جدید را که شامل ضمیر فاعلی و صفت مالکی هست را آموزش دادند ،مانند ، I  my   car  که در اینجا I ضمیر فاعلی و my صفت مالکی هست ، He   his   car , She   her  car , It  its  car ,  we  our  car , you  your. Car , they  their

We  our  car    <-   That is our car  یعنی اون هست ماشین ما.                sms  stands for  , Short  message  service  که این مخفف sms می‌باشد

در مورد معنی لغت glasse توضیح داده شد که به معنی شیشه می‌باشد و glasses به معنای شیشه ها می‌باشد مانند شیشه های عینک

املای لغات eraser , chair ,desk که به ترتیب عبارتند از پاکن ، صندلی و میز در کلاس آموزش داده شد

The schools classroom هم جز آموزشهای امروز بود

 

 

 

 

 

 

 

 

اردو سه شنبه ۱۴۰۲/۷/۲۵

به‌ نام خدا

در مدرسه مثل همیشه قرآن خواندیم ولی این دفعه فیلم هم از همخوانی گرفتیم  و بعد صبحانه آش خوردیم سپس گروه بندی شدیم وبه ۶ گروه تقسیم شدیم بعد سوار اتوبوس شدیم و خیلی هم توی اتوبوس شعر خواندیم و خوش گذشت بعد که به باغ جوان رسیدیم هر دو گروه با هم برنامه ها را پیش می بردند و به ۳ دسته تقسیم شدیم و دسته ما با آقای رفیعیایی گروه اول به پایین رفتیم و وسایل را کنار زمین فوتبال گذاشتیم بعد دسته ما به زیپ لاین رفتیم و بعد از آن به زیپ لاین رفتیم لباس ها را پوشیدیم و مسئولان آنجا قوانین را به م گفتن سپس به زمین بازی رفتیم و خیلی حال داد و لباس ها و تفنگ ها را تحویل دادیم بعد از پینت بال به فوتبال رفتیم و بازی کردیم بعد از فوتبال وضو گرفتیم و نماز خواندیم سپس پذیرایی شد سپس هر کسی برای خودش در باغ جوان هر جایی که خواست  رفت و بازی کرد  بعد از آن ساعت ۱۳.۱۰ سوار اتوبوس شدیم و به مدرسه برگشتیم

زبان انگلیسی گروه A

با سلام و خسته نباشید در روز شنبه مورخه بیست و دوم مهرماه  ، استاد زبان بعد از ورود به کلاس ،کتاب کار تمام دانش آموزان رابرای بررسی تکلیف جلسه ی قبل که نوشتن حروف از x تا z بود  جمع آوری کردند و سپس درسهای جلسه ی قبل را پرسیدند و بعد از پرسش و پاسخ درس جدید را تا صفحه 6 به ما آموزش دادند و درباره ی حالتهای دور و نزدیک با ما صحبت کردند که این حالتها عبارتند از these  به معنای اینها ،که مفرد آن this و those به معنی آنها و مفرد آن thaes  می‌باشد و در انتها و از ما خواسته شد که همیشه برای آزمونک درس قبل آماده باشیم .

پنج شنبه زنگ دوم ابالفضل آقا محمد ربیع

آقای محمدی وارد کلاس شدند گفتند چیزی که برای تصویر ودر باره ی یکی از آن موضوع های انشا  که در کتاب بود را روی میز بگزارید آقای محمدی بر اساس کسانی که در جلسه ی قبل خوانده بودند کسانی راصدا زدند اقای جوانی اقای زندی وخودم و……..وگروهی را گزاشتند که یک نفر از آنها که آقای کفعمی بود روی صندلی معلم نشستند ونمرات بچه ها را سبت می کردند وآقای الله یاری هرکس که می خواندن دفتر او را امضا می کردند و آقا ی کریم نژاد تکالیف همه را چک می کردند و……..

آقای محمدی گفتند بعضی از بچه ها در ایتا یا بله برای من بفرستید  این دو کار را  هم  هم صوت وهم تصویر  برایم بفرستند و موقعی که هر کس انشا ی خود را می خواند سه نفر  اعتقاد می کردند وآقای محمدی می گفتند  اول برای هر کس خوبی وبعد بدی رابگویید این هم از اتفاتی که در  دو شنبه  زنگ دوم افتاد

خدا نگهدار

پنجشنبه ورزش

اول بچه ها به صف سوار شدن وهمه سوار شدن این دفعه بچه ها کم تر از دفعه قبلی شعر خواندن.
بعد کلاس از هم جدا شدن ما شروع کردیم به دویدن وکفعمی صدرا کششی کار کرد
بهد آقایان محسنی احمدی زندی و آن نفر را یادم نمی یاد😅😅تیم کشی کردن.
محسنی آقای رفیعای را کشدن
تیم محسنی با سه برد ودو مساوی برنده شد
البته با کمک داوری وکردن تیمه که مشفقی توی آن بود بردنده می شد
به این صورت تیم ما که تیم زندی باشد تنها گل را به آقای رفیعای گل زد وبعد ما از جون دفاع کردیم که هر یک دقیقه یک توپ شلیک می شد و بعد یک پنالتی برای خطا روی محسنی گرفتن که گل نشد. وبعد کفعمی علی یک هند کردن وداور دید ولی نگفت وبعد دو بار توپ را به سمت دروازه زدن و گل نشد ولی آقای رفیعای می خواست شوت بزند داور کفت هند وآقا رفیعای گفت پنالت وگل شد ولی همه اعتراض کردن ولی نه آقای سلیمی قبول نکردن در صورتی که این حرکت فرصت دوباره(وانتاژ) بوده بود بهد بچه ها برون وایسادن تا اتوبوس بیاید و آقای مجید آن هارا بخاطر بدون اجازه بدرون آمدن دعوا کرد.

دوشنبه زنگ کار فناوری

استاد گفت کسانی که درس 3و4 تایپو را فرستادند بیایند کلماتی  مثل تن ببین نبینی که با ب ت ی ن درست می شوند را بنویسند و بعد از آن ما رفتیم سر مبحثی جدید که چیزی نبود جز کتاب زندگی ایشان گفتند در دو طرف دفتر خود جدولی بکشید که طریقه آنرا در گروه بله گذاشتند و گفتند من شاید هر روز دفتر زندگی را نگاه کنم و باید همیشه دنبال تان باشد هر کس دنبالش باشد مثبت میگیرد و بعد از آن چند خط از کتاب را مرور کردند و زنگ خورد

چهارشنبه.۲۶مهر.زنگ فارسی

سلام

آقای مجیدی وارد شدند . گفتند امروز حوصله ندارند . بعد گفتند کتای های فارسی را بیاورید تا ادامه ی شعر درس اول را پیش ببریم . اول من را صدا زدند و من بیت

روی هر شاخه جیک جیک کنم

در دل آسمان رها باشم

را خواندم و بررسی اش را کردم . بعد از من آقای مجیدی به نوبت تمام بچه هارا صدا زدند و بقیه ی ابیات این شعر را پیش بردیم تا به بیت

زنگ تفریح را که زنجره زد …

رسیدیم استاد آرایه ی واج آرایی را توضیح دادند که:

بعضی وقت ها شاعر یا نویسنده برای زیبا تر شدن کلام با تکرار کردن یک واج (حرف یا صدا)در یک متن کوتاه یک موسیقی ایجاد میکند. به این حالت واج آرایی میگوییم.

زیبا ترین حالت واج آرایی اینکه موسیقی در خدمت محتوا باشد .

و ما در دفتر قسمت جزوه ها نوشتیم .

در همین مور  ایشان مثالی زدند :

براو راست خم کرد چپ کرد راست

خروش از خم چرخ چاچی بخاست

و آقای مجیدی این بیت را روی تخته نوشتند و ما در دفتر نیز نوشتیم . بچه ها سعی می‌کردند آن بیت را بخوانند و حفظ کنند . در همین لحظات زنگ به صدا در آمد . و بچه ها رفتند.

. خدا نگهدار.