حرفه و فن چهارشنبه 1402/11/11

به نام خدا

آقای حجابی وارد کلاس شدند باید کیسه پر از مرغ یخ زده و بعد گفتند که یکی از فصل های کار و فناوری تکه کردن مرغ است و بچه از آقا پرسیدند که این مرغ ها برای اردو هست یا نه و آقای حجابی گفتند: خیر شخصی است.
شروع کردند به اینکه پلاستیک مرغ را بکنند و گفتند که یک نفر را می خواهیم که کمک دست آقا باشد و هر کاری گفتند انجام دهد و بعد آقای معصوم نیا بلند شد و آقای حجابی گفتند که باید کمک آقا وقتی که معصوم نیا آمد آقای حجابی گفتند که جزوه این مراحل را بنویسیم و اگر ننویسیم منفی می گیریم
شروع کردند به تکه کردن و برای هر تکه یک نکته می گفتند و بعد از اتمام از آخر کلاس از سمت در شروع کردند به بررسی و برای هر کس نمره گذاشتند
جزوه این بود:
مراحل خورد کردن مرغ

1.برای کندن پوست مرغ از کنار با چاقو برش می دهیم

2.برش از محل مفصل باشد

3.بالای ران و زیر دنده را برش می دهیم و به دو نیمه بالا و پایینی تقسیم می کنیم

4.نصف کردن نیمه پایینی بدن مرغ

5.کندن پوست روی ران

6.بریدن بیشترین گوشت ران

7. جدا کردن گرد

8.کندن پوست روی سینه

9. جدا کرد شینسل از مرغ

10.جدا کردن فیله از مرغ

و بعد در بین این ها این نکته ها را هم گفتند که

1.  بهترین مرغ ،مرغ شمال است

2. برای فهمیدن سالمی مرغ اگر قسمتی از آن را نا کردیم دوباره به حالت اول برگردد و روشنی آن نشانه از خوب ذبح شدن است

3. (چهار و هشت تکه برای خورشت و جوجه) انواع برش هستند

یاعلی مدد

امتحان زندگی1402/10/28

 به نام خدا

آزمون را به همه بچه ها دادند و برای هر کلاس جدا بود 4 تا سوال بود که 35 دقیقه وقت داشت که نه 1 دقیقه اضافه آمد نه 1 دقیقه کم درست و به اندازه بود.

به بچه ها گفتند بروند بیرون تا معلم های زندگی آماده شوند و بعد ساعت 8:45بود که جای هر گروه را مشخص کردند و گفتند اینجا بنشیند تا برای همه توضیح دهند که باید چه کار کنند.

هر گروه 5 نقش دارد که این نقش ها  عبارتند از :فرمانده=کنترل کردن اعضا گروه، حسابدار=خرج و امتیاز های هر گروه را حساب کند، سخنگو=هر حرفی که هر گروه دارد را فقط سخنگو هر می زند و بقیه اگر حرف بزنند امتیاز کم میشود، کاتب=تمام کار های امروز امتحان فعالیتی را می نویسد، مذاکره کننده=برای خرید و فروش است و او می تواند خرید یا فروش کند.

بعد موقعیت های امتحان را گفتند و شروع به خریدن  گروه ها شد یک گروه 2 سکه خرید یک گروه 15 سکه خرید و بعد گفتند که اینجا متل شما است و آقای دوستی ندیده به شما فروخته است و بعد هم آخر کار از شما می خرد و  به شما سکه می دهد و کم کم کم آن دو سکه است.

به هر گروه بر اساس امتیاز هایی که اعضا گروه در طول ترم بدست آورده بودند تبدیل به امتیاز کردند و به هر گروه 150 سکه ی امانی دادند و گفتند که به هر گروه ما یک برگه داده می شود و بر اساس مکان هایی که در آن گفته مجوز مرحله دوم را پیدا می کنند  و ادامه ی داستان مرحله ی اول را می گیرند و کار ها و فعالیت های داخل برگه ی دوم را انجام می دهند.

خلاصه امتحان شروع شد و همه ی بچه ها داستان را خوانده و برای حل آن و پیدا کردن مجوز زیر هر مکان در به خط می کشیدند و بعد فقط همانمکان ها را می گشتند.

بعد از مدت ها همه مجوز ها را پیدا کرده و شروع به حل مرحله دوم کردن در و بعد از تمام شدن وقت همه و دیگر کسی نمی توانست تمدید کند آقای دوستی گفتند ما به شما یک فرست دیگر می دهیم و تمام چیز هایی که خریدید را از شما می خریم و کاردستی را هم می خریم .

گفتند که کار شما یک مرحله ی دیگر دارد و آن این است که در همکلاسی به خود و هم گروهیتان نمره بدهید و بگویید که خوب بودند یا نه و در سایت مستند سازی نیز کل امروز را مستند سازی کنید و به همه گفتند هر کس می خواهد برود و فرمانده ها و مذاکره کننده بمانند تا آقای رفیعیایی  و آقای دوستی این کار هایی که گفتند را انجام دهند

پنجشنبه 02/9/30زنگ آخر حساب

آقای یادگاری وارد کلاس شدند و رتبه های برتر کلاس را گفتند که یکی آقای دژفر و آقای محسنی بودند و گفتند که همه خیلی بد امتحان دادید چون منفی هم داشته اید به بچه ها گفتند درسته که ما گفتیم دوشنبه بیارید ولی وقتی دوشنبه تعطیل می شود شما باید جلسه ی آینده که حضوری هست یعنی امروز می آوردید و شروع کردن و گفتند از کار گروهی شماره دو درس یک عدد های سولات را بگید بچه ها شروع کردند به سوال پرسیدن و بعد خود معلم از آزمون هماهنگ سوالات پیشتاز چند سوالی را حل کرد و بعد از تمام شدن دوباره بچه ها سولات خود را برای درس یک پرسیدند دوباره آقای یادگاری جواب دادند وای وسط یکی از سولات زنگ می خورد ولی آقای یاداری بچه ها را نگه داشتند و تا پاسخ سوال را گفتند بچه ها همه کلاس را ترک کردند و از معلم با صدایی بلند خداحافظی کردند

پنجشنبه 02/9/23 حساب زنگ آخر

آقای یادگاری وارد کلاس شدند و گفتند که سولات 101 تا 110 پیشتازآن آزمون هماهنگ را انجام بدیم گفتند که برای هر نوع سوال یک نوع علامت گذاری کنید

مثلا

وقت زیاد می خواهد        ○

نمی دانم          ×

50 50 هستم        ☆

اینها و گفتند که اگر مثال چهار تا سوال را شانسی بزند نسبتش 1 درست به 3 غلط هست و اینجو ری شما از این چهار سوال صفر گرفته و از این نمره ی نهایی شانس بیشتری دارید و گفتند که در آزمون اول آنهایی را که خیلی خوب بلدین را اول بزنید تا احساس امید و بلدی کنید نروید اول مثلا ریاضی را بزنید و ناامید شوید بعد همه را از همین ناامیدی خرابه می کنید و سعی کنید که با دقت بیشتری این کار را و امتحان را بدهید و بعد گفتند که کار گروهی را می گذارم برای دو هفته آینده تا همه انجام دهند و برای دو شنبه همه تمام سولات جزوه ها کتاب ها و کتاب  کار را بیارید می خواهم ببینم

حساب پنج شنبه 02/9/16

آقای یادگاری وارد کلاس شدند و شروع کردند به حل مساله ها و قرار بود که دفتر ها را هم چک کنند ولی نشد و گفتند که تا دوشنبه وقت می دهند شروع به حل تمارین و فعالیت کلاسی ها شدند و همین طور از کلاس به بیرون پرتاب می شدند چون که کلاس آنلاین بود و معلم هم نت شون ضعیف بود و از 50 دقیقه ی کلاس رو 30 دقیه بیرون کلاس بودند و اصلا ما چیزی از درس متوجه نشدیم و معلم هم همین جور درس می دادند ولی ما متوجه نمی شدیم ولی در این صورت ما باید گوش می دادیم چون بعد که سوال می پرسید نمی توانسیم جواب دهیم و باز هم سعی کردیم که متوجه بشیم و آخر متوجه شدیم ولی این نظر سنجی ها خیلی کلافه ام کرده بود بعد از اینها معلم تکلیف زیادی نداد و بچه ها خوش حال ازندگی این کار معلم با صدا های گرم خود ازندگی معلم خداحافظی کردند

حساب 02/9/9 پنجشنبه

آقای یادگاری وارد کلاس شدند و همان موقع نصف بچه ها که نه کمتر بچه ها در را باز کردند و آقای یادگاری گفت بروند برگه بگیرند و شروع کردند به حل کردن تمرین ص 33 را حل کردند بعد از حل کردن گفتند که اگر در قبل یک پرانتز منفی باشد همه اعداد داخل پرانتز در آن ضرب می شوند و بعد پرانتز را می توان برداشت بعد شروع به حل کردن ص 34 تا ص 39 شدند و هر کس هر مشکلی داشت برایش رعف اشکال می کردند و تکلیف های زیادی دادند از جمله نوشتن سولات گروهی درس یک و نباید دیگر کسی ننشته بیاورد گفتند که این تکلیف برای 5 شنبه هفته ی آینده است و ص 56 ص 59 ص 63  ص 64

حساب پنچ شنبه 1402/9/2

آقای یادگاری وارد کلاس شدند ولی چون یک سری از بچه ها صدای زنگ را نشنیدند یکی از بچه ها آمد و گفت که زنگ خورده تا ما وارد سالن مدرسه شدیم دیدیم که آقا وارد کلاس شده بودند و به بچه ها گفتند که برون و برگه بگیرند وقتی بچه ها را آقای یادگاری در کلاس راه داد برگه های امتحان را پخش کرده بودند و نمرات را نوشته بودند که بالاترین نمره کلاس 19 بود و اینکه بیشتر نمره ها که کم شده بود به خاطر راه حل نداشتن بود و  گفتند که اگر کسی اعتراض دارد بیاید ولی اگر اعتراض درستی نداشت 0.25 کم میشود بعد گفتند که کتاب ها را در بیاوریم و بعد شروع به حل کردن کردند و مال همه ی بچه ها را چک کردند و بعد هم تکلیف جلسه بعد را گفتند که ص33 .35.34 را گفتند که برای دوشنبه انجام دهیم و بعد کلاس را تعطیل کردند

درس پیام های آسمانی 1402/8/21

اول روز کلاس مجازی بود و قتی وارد کلاس شدیم پر از همهمه بود هنوز معلم وارد نشده بود حدود نیم ساعت از کلاس رفت ولی هنوز نیامده بودند و بچه ها هنوز گرم این بودند که فردا تعطیل هست یا نه همین جور میزان آلودگی هوا را میگفتند تا آخر آقای ناصری وارد کلاسشد و گفتند که لینکی که برای برای آقا فرستاده بودند با مال ما فرق داشت و من حدود نیم ساعت در لینک دیگری بودم و بعد که آقا اینها را گفتند شروع کردن گفتند که که امروز اگر حضوری بود عربی داشتیم ولی حالا که حضوری نیست و بعد یک دفعه صدای آقای ناصری قطع شد و دوباره پنج دقیقه معطل شدیم تا آقا وارد کلاس شوند و بعد که آمدند یک ربع از کلاس مونده بود بعد که گفتند درس ششم را بخوانیم و بعد که خواندیم گفتند که خوان دیم وبعد گفتند ک فعالیت ها برای جلسه آینده و بعد کلاس بسته شد

پیام های آسمانی

آقای ناصری وارد کلاس شدند و بعد یک سری از بچه ها با تمام سرعت هرچه تمام آمدند تا به کلاس برسند ولی آقای ناصری گفت که باید بروند و برگه بگیرند همان وقت آقای صیادزاده آمدن و گفتند که در دفتر ثبت می شود و بعد آقای ناصری به بچه ها اجازه دادند تا وارد کلاس شوند و بعد یک نکته گفتند اینکه دیگر اجراء نمایش در کلاس نداریم چون اصلا خوب اجرا نمی نند و هرگز حفظ نمی کنند بعد بیایند و بعد گفتند که گروه دو که گفته بودند بیایند تا اجراء آخر در کلاس را انجام دهند وقتی بچه ها آمدند جوانی در نقش پیامبر احمدی در نقش شتر سلیمی در نقشه یاران پیامبر و هاشمی ه همینطور و آقا محمد ربیع هم در نقش راوی بود که یک دفعه آقاگفتند راوی حفظ نکرده بچه ها گفتند خیر و بعد آقای ناصری گفتند برون و بنشینند و بعد از روی درس پنجم مطالعه کردیم و گفتند که امتحان از درس اول تا پایان درس دوم یعنی صفحه د هفتاد و سه در امتحان می آید و آیات در امتحان نمی آید چون کنار آنها ستاره نخورده است

 

یکشبه زنگ سوم پیام ها

به نام خدا

آقای ناصری وارد کلاس شدن چند دقیقه ای صبر کردند و بعد از حدود 10 دقیقه کلاس را شروع کردند و در اول حرف ود گفتند که حتما همیشه ساعت 10 بخوابید و دیر تر از آن باعث بی حالی صبح و بعد درست درس را نفهمیدن و بعد هم اینک ظهر می خوابید و بعد از آن هم دیر انجام دادن تکالیف دوباره دیر خوابیدن خلاصه چه در مهمان و چه در بقیه ی وقت ها زود بخوابید یعنی اگر شما زود به مهمانی بروید و زود هم سفره را پهن کنید بعد از آن هم زود از آنجا بروید تا زود بخوابید این کار را که چند دفعه بکنید همه دیگر به احترام شما زود می آیند زود سفره را پهن می کنند و بعد از آن هم زود از آنجا می روند خلاصه بیشتر کلاس به این بحث گذشت ولی بعد از آن شروع به خواندن درس 3 کردیم و بعد هم فعالیت کلاسی آن را جواب دادیم

خدانگهدار