امتحان زندگی پنجشنبه 28 دی ماه

امروز پس از ورود به مدرسه و احوال پرسی با دوستان اقای دوستی به ما گفت با خود کار و دفتر زندگی به سالن پایین برویم تا آزمون اغاز شود.درواقع امروز با روز های دیگر فرق داشت چون علاوه بر اینکه ازمون ساده بود کار های کردیم که بسیار خوش گذشت.

شرح این ازمون این بود که ما اول ازمونی نوشتاری دادیم و بعد از چند دقیقه استراحت بخش دوم ازمون اغاز شود. بخش دوم این ازمون به صورت گروهی بود.هرکس نقشی داشت،نقش هایی مانند کاتب،حسابدار،فرمانده،مذاکره کننده و سخنگو.زمان این ازمون هم حدود چهار ساعت بود.خلاصه هر گروه برای خود یک سری لوازم برای تزئین کلاس با توجه به سکه هایی که داشت خرید و در اخر ازمون ان کاردستی هایی را که درست کرده بودند را فروختند. در این میان همه ی کاتب ها میبایستندتمام اتفاقات که در گروه می افتاد را مینوشتند.

(پایان)

امتحان زندگی 1402/10/28

اول که من رسیدم به مدرسه دیگه کمکم امتحان داشت شروع میشد بچه ها آماده امتحان بودن برگه های امتحان پخش شد و بعد ۳۵ دقیقه به ما وقت دادند که ۴ سوالی که در باره مطالب کتاب درسی و دفتر زندگی بود نوشتیم.
بعد دو دقیقه استراحت دادن و بعد توضیحات قسمت بعدی امتحان را دادند و ما قلمرو تلاش را خریداری کردیم .
بعد از پیدا کردن مراحل شروع به نوشتن و انجام آن ها به صورت گروهی شدیم و بعد هر کس یک وظیفه ای را به عهده گرفته بود.
و بعد هم برای تزعینات وسایل خود را به فروش گذاشتیم و استاد از ما وسایلمان را خریدند و بعدهم امتحان سخت ۴ ساعده به پایان رسید و ما راحت شدیم.

(امتحان زندگی)

سلام

امروز امتحان زندگی‌ (تفکر) داشتیم

امتحان شامل دو بخش می شد

  1. امتحان کتبی

2.فعالیت های گروهی


اول ما امتحان کتبی را دادیم و بعد چند دقیقه ای استراحت کردیم

و بعد رفتیم سراغ فعالیت گروهی.

در سالن پایین گروهی نشستیم و آقای دوستی درباره امتحان گروهی توضیح هایی دادند. گفتند: ما نقش هایی به هر گروه می‌دهیم که باید اعضای گروه هر نفر یک نقش را انتخاب کند.  نقش ها مثل:فرمانده ،،مبادله گر.،،سخنگو و…که هر کدام از این نقش ها مسولیتی هم دارد.

وبعد گفتند:ما به هر گروهی سکه می دهیم که باید با استفاده از این سکه ها کار هایی انجام دهد. و بعد آقای دوستی نام قلمرو ها را روی تابلو نوشت و به مزایده گذاشت.


بعد گروه ها رفتند به قلمرو های خود و آقای دوستی برگه هایی به ما دادند که باید هر گروه داستان برگه را می خواند و رمز های نهفته پیدا می کرد و بعد برگه ای را که در مدرسه جای گذاری شده بود پیدا می کردیم،، وبعد گروه ها کم کم برگه ها را پیدا کردند. وقتی برگه ی دوم را پیدا کردیم کار هایی به ما گفته بود که باید انجام دهید  مثل.تزیین کردن کلاس.و… که ما باید با استفاده از سکه هایی که داشتم وسایل لازم را می‌گرفتیم.و شروع به کار می کردیم .


بعد از این که کار ما تمام شد آقای دوستی آمدند که قلمرو ها و وسایلی را که  گرفته بودیم را از گروه ها بخرند .

(خدا نگهدار )

به نام خدا

 

امروز در امتحان زندگی دو بخش داشتیم، بخش اول یک برگه بود که باید به چهار سؤال آن پاسخ می دادیم و بخش دوم که شبیه به یک بازی بود.                  یک کار گروهی که تقریبا تا ساعت ۱۲ طول کشید.                                              در این امتحان به ما ۱۵۰ سکه به علاوه چند سکه دیگر که از امتیازات کار هایمان در طول ترم بود دادند و ما باید طبق موقعیت های مکانی که در یک داستان نوشته شده بود برگه هایی پیدا میکردیم و به آقای دوستی می دادیم ایشان هم ادامه داستان و سوالات و کار هایی که باید می کردیم را به ما می دادند.             هر گروه باید بین اعضای خود این نقش ها را تقسیم می کرد

فرمانده: مسئول مدیریت و تصمیم گیری های گروه

حسابدار: مسئول حساب کتاب و مدیریت سکه های گروه

سخنگو:مسئول سوال پرسیدن از معلم یا گفتن موقعیت مکانی

مذاکره کننده : مسئول تهیه وسایل مورد نیاز گروه و خرید و فروش

کاتب: مسئول نوشتن اتفاقات و عملکرد های گروه

در آخر هم هرگروه برگه های جواب را به همراه تزئینات به آقای دوستی می داد.

و طبق آن نمره دریافت می‌کرد.

امتحان زندگی ترم اول

ما که نمی‌دانستیم امتحان زندگی چجوری است با استرس به مدرسه رفتیم اولین امتحان کتبی بود و می توانستی دفتر زندگی را باز کنی، امتحان تمام شد و بعد از استراحت  اندکی امتحان دوم شروع شد آقای دوستی چگونگی برگزاری و کار هایی را که باید می کردیم را گفتند (امتحان نوشتنی نبود و کار عملی به حساب می آمد) اول هر گروه با سکه های که داشت مکانی را برای خود خرید و در آنجا مستقر شد . بعد سخنگوی هر گروه  برگه اول را گرفت آن را خواندیم و به دنبال برگه ی پنهان شدیم آن را پیدا کردیم و برگه دوم را گرفتیم در آخر برگه دوم کارهایی گفته بود و باید آنها را انجام می‌دادیم، آنها را انجام دادیم و بعد قلمرو خودمان را تمیز کردیم و امتحان به خوبی تمام شد … دوستدار شما محمد صادق اله یاری

امتحان زندگی پنجشنبه 28دی

وقتی وارد شدیم گفتند یک جامدادی و دفتر زندگی بیاورید و بقیه را بیرون بگذاریم . مرحله ی اول این ازمون کتبی بود یک برگه بود که 4 سوال داشت در بعضی سوال ها بعضی هایش به دفتر زندگی نیاز داشت بعد که نوشتیم 10 دقیقه استراحت کردیم بعد مرحله ی دوم ازمون را انجام دادیم گروهی نشستیم و اقای دوستی امتحان را توضیح دادند سکه ها امتیازات ما  گروه ها بودند که با ضریبی با این سکه ها تبدیل شده بودند با این سکه ها  خرید و فروش قلمرو و وسایل و … انجام می شد.5نقش دادند که هریک از اعضای هر گروه یک نقش را بر عهده گرفت فرمانده، هدایت گروه و حسابدار مامور مراقبت از سکه ها  و کار های مالی گروه کاتب گزارش کار های گروه و سخنگو راه ارتباطی بین معلم و اعضای گروه و مذاکره کننده مسول خرید و فروش گروه ، نقش ها بودند. بعد 10 مکان را  روی تابلو نوشتند و به صورت مزایده مکان ها را به گروه ها فروختند. هر گروهی مکانی را که خریده بود به عنوان قلمرو در آن مستقر شد. به هر گروه یک برگه داستان نیمه کاره دادند که در آن کد هایی به صورت موقعیت مکانی بود که در آن مکان ها به شعاع یکی دومتر برگه ای بود که مجوز ادامه ی داستان هر گروه بود. برگه ی مجوز هیچ گروهی با گروه دیگر یک جا نبود. بعد از کلی جستجو همه ی گروه ها برگه ی دوم را گرفتند اخر آن برگه چند فعالیت  و سوال بوذ که باید آن ها را انجام می دادیم یکی از آن ها تایپ کردن ادامه ی متن با لپ تاپ بود که باید لپ ناپ را اجاره می کردیم  و در بیست دقیقه این کار را انجام می دادیم.یکی دیگر درست کردن تزییناتی برای کلاس بود که برای خرید وسایل نیاز به خرید بود بعد در آخر  آقای دوستی قلمرویی که خریده بودیم را خریدند.دوباره همه جمع شدند و فرمانده ها دستاورد های هر گروه را به آقای دوستی نشان دادند.

امتحان زندگی چهارشنبه 1402/9/22

امروز برای امتحان همه داشتند می خواندند و تمرین های زیادی می کردند یا بهتر است بگویم دیروز می خواندند و تمرین می کردند.بعد از این که همه ی بچه ها در مدرسه حضور پیدا کردند،اقای اخوان جای نشستن پچه ها را برای امتحان زندگی مشخص کردند.روز قبل از امتحان استاد گفته بود که امتحان خیلی سخت است.بعد از این که وقت امتحان کتبی تمام شد و معلم ها برگه ها را از بچه ها گرفتند گفتند که ما به صورت گروهی بنشینیم تا به ما برنامه ی 3 ساعته ی خود را توضیح دهند بعد از این که کل برنامه را به ما توضیح دادند گروه ها برای خود یک قلمرو خریداری کردند و بعد از همه ی خریداری ها گروه ها برگه ی اول خود را گرفتند وبه سمت قلمروهایشان رفتند.بعد از این که گروه ها برگه ی داستان خود را مطالعه کردند به جست و جوی برگه های دوم رفتند.البته برای انجام هرکاری اقای دوستی پست های حسابدار،فرمانده،مذاکره کننده،سخنگو و کاتب را مشخص کرده بودند.بیشتر گروه برگه ی دوم را پیدا کرده بودند و به انجام عملیات های داخل برگه ی دوم مشغول بودند.تا بتواندند کار خود را تمام کنند البته گروه ها برای پیش بردن بعضی از کار های به وسایلی نیاز مند بودند و باید ان را از اقای رفییایی می خریدند ولی می توانستیم از گروه های دیگر هم ان وسیله را بخریم.ما زمانی که در قلمرو ی خود بودیم باید کارهایی مثل زیبایی قلمرو انجام می دادیم تا بتوانیم امتیاز و نمره ی بیشتری بگیریم.زمانی که امتحان داشت به پایان می رسید اقای دوستی گفت که اگر کسی چیزی برای فروش یا تزیینات دارد بیاید و به من بفروشد تا به ان امتیاز اضافه کنیم.زمانی که امتحان به پایان رسید اقای ذوستی قلمرو ها را از گروه ها خریداری کردند و به انها امتیاز نهایی را اعلام کردند.

 

ممنون از نگاهتون

به نام خدا
سلام.به مدرسه که آمدیم دم در ورودی به ما گفتند که با مداد و دفتر زندگی وارد شوید.بقیه وسایل را در حیاط بگذارید.خیلی سریع صوت قرآن پخش شد و برگه امتحان کتبی را به ما دادند.یک صفحه بود.زمان امتحان هم 35 دقیقه بود.بعضی از سوالات نیاز به دفتر زندگی داشت.مرحله اول آزمون به اتمام رسید.پس از کمی استراحت همه در سالن نشسته بودیم و آقای دوستی روش امتحان رو توضیح دادند.این امتحان گروهی بود.باید کار عملی می کردیم.آقای دوستی 5 اسم رو روی تابلو نوشتند:(فرمانده،کاتب،مذاکره کننده،سخنگو و حسابدار).باید این نقش ها رو بین افراد گروه تقسیم می کردیم.هدف از این کار در آوردن سکه بود.هر گروهی تلاش می کرد تا بتواند بیشترین سکه را در بیاورد.بعد هم 10 مکان را روی تابلو نوشتند که باید هر گروه یکی از این مکان ها را میخرید.این را هم بگویم هر گروهی از قبل مقدار سکه ای داشت.استاد یک برگه را به هر گروه دادند که نیمه تمام بود و می بایست با توجه به اطلاعات برگه به نیمه دوم برگه که در جایی مخفی بود می رسید.در برگه دوم چند تا کار بود که باید هر گروه انجام می داد.
1-روی برگه داستانی نیمه تمام نوشته بود که ما باید آن را کامل و در لب تاپی که اجاره می کردیم ثبت بکنیم.
2-درست کردن تزئینات برای کلاس که می بایست وسایل مورد نیاز را با سکه می خریدیم.
در آخر دوباره آقای دوستی سر مکان گروه ها رفتند و آنجا را بر اساس ارزشش می خریدند.بعد دوباره جمع شدیم تا هر گروهی دست آورد های خود را به آقای دوستی نشان بدهد.

امتحان زندگی، پنج شنبه، 28 دی ماه

به نام خداوند بزرگ
امروز روزی استثنایی بود. امروز قرار بود امتحان زندگی به صورت امتحان کتبی و یک برنامه ی فعالیت محور بود. نمره امتحان کتبی 5 نمره و امتحان فعالیت محور 15 نمره ای ترم بود.
اول از همه امتحان کتبی برگزار شد. امتحان کتبی را با دفتر زندگی دادیم. سوالات به این گونه بود : داخل 6 آبان درمورد چه حرف زدیم. ( از دفتر زندگی دیدیم ) ، درس ها به چند دسته تقسیم می شوند و … بود. این امتحان چهار سوال بود.
امتحان بعدی بعد از وقفه ای و استراحت شروع شد.  همه به صورت گروهی در قسمتی ردیفی نشستیم. توضیحات اولیه را اقای دوستی اینگونه گفت : بازی اینگونه است که در این بازی برای هر گروه پنج نقش بود. فرمانده ، حسابدار ، سخنگو ، کاتب ، مذاکره کننده نقش های این بازی بودند. فرمانده مسوولیت مدریت و یک دست بودن گروه بود. در تصویر زیر توضیحات اقای دوستی را می بینید.

حسابدار مسوولیت داشتن حساب گروه و مدریت مالی گروه بود. سخنگو کسی بود که نماینده گروه و با اقای دوستی ارتباط داشت. کاتب تمام کار های گروه را زیر نظر و در اخر باید گزارشی را می داد. مذاکره کننده کسی بود که می توانست مذایده و مذاکره کند و چیز بخرد.اگر کسی مسوولیت دیگری را انجام می داد از گروه سکه کم می شد. اول از همه هر گروهی با مذایده مکان سکونتش را خرید.
مذاکره بین مذاکره کنندگان
گروه ها در حال مذاکره
در این بازی هر گروهی سکه داشتند. بازی اینگونه بود که اول از همه به سخنگو هر گروه یک داستان دادند. در این داستان ها مکان هایی به صورت رمز نگاری شده قرار داشت. در ان مکان یک مجوز قرار داشت. گروه باید می رفت و مجوز را پیدا می کرد. بعد از پیدا کردن سخنگوی گروه می امد و به اقای دوستی می گفت که مجوزی که در ان جا قرار دارد ماله گروه انهاست و یا نه؟
دوستان در حال رمزنگاری
گروه ها در حال رمزنگاری
بعد از فهمیدن جای مجوز برگه دوم داستان به شما تعلق می گرفت. در ان داستان ماموریت هایی به ما داده بود. باید انها  را انجام می دادیم. در فعالیت ها باید از وسایلی کمک می گرفتیم. باید با سکه هایی که گروه داشت، وسایل مورد نیاز بخرد. هر گروهی باید قلمرو ی خود را درست و مرتب و زیبا می کرد. بعد اخر از همه اقای دوستی پایگاه را از انها می خرید.
اخر از همه فعالیت های گروه توسط فرمانده به اقای دوستی تحویل داده شد . کاتب ها هم باید گزارش خود ر ا تحویل می دادند. بعد هم باید بعضی از فعالیت ها چک می شد.
آرزو موفقت ، باتشکر

آزمون زندگی 28 دی ماه

بسم اللهِ  الرحمن الرحیم

آزمون زندگی دو بخش داشت یک بخش کتبی و یک بخش عملی بخش کتبی ۴ سوال در مورد بخشی از کلاس زندگی استاد پرسیده بود که من جواب دادم ولی یک سوال را روزش را فراموش کرده بودم و به یاد نداشتم ولی نوشتم و استاد برگه را از بچه‌ها گرفت بخش عملی آغاز شد استاد دوستی در مورد بخش عملی توضیحاتی دادند که گروهی باید انجام می‌دادیم گروهی نشستیم استاد گفتند ۵ نقش داریم که هر یک از اعضای گروه باید یک نقشی داشته باشد که این نقش‌ها شامل فرمانده حسابدار کاتب سخنگو و مذاکره کننده بود من کاتب شدم چون گروه ما چهار نفره بود یکی از بچه‌های ما دو نقش داشت معصومیا فرمانده و مذاکره کننده بود سجادیه سخنگو و زندی حسابدار استاد قلمروها را گفتند ما قلمرو اراده را خریدیم با ۱۱ سکه وارد قلمرو شدیم برگری که به ما داده بودند را نوبتی خواندیم مکان‌هایی که در داخل برگه بود را نوشتیم و به سراغ مکان‌ها رفتیم از همه گروه‌ها را تقریباً پیدا کردیم ولی از گروه خودمان هنوز پیدا نشده بود داشتیم به سراغ پله‌ها می‌آمدیم که بیاییم بالا یک برگه‌ای را دیدیم آن برگه برگه گروه ما بود برگه دوم را گرفتیم و آمدیم خواندیم سندی با لپ تاپ سوال اول را جواب داد من در برگه سوال دوم را و سجادیه سوال سوم را و معصوم نیا سوال چهارم را دست به دست هم دادیم و کارها را انجام دادیم و هر وسیله‌ای بود خریدیم و با ۱۲۶ سکه پایان کار را اعلام کردیم ما کلاس را تمیز کردیم و من کاتب هر اتفاقی افتاده بود را نوشتم و تمام برگه‌ها و کارهایی که انجام داده بودیم را جمع کردیم و پایین رفتیم استاد هم خودشان خسته شده بودند و هم ما چون که ۴ ساعت تقریباً از س واعت ۸ تا ۱۱ که تقریباً دیگر ۱۲ بود داشتیم فعالیت انجام می‌دادیم و به پایان رسید استاد گفت فرمانده‌ها بمانند و بقیه اعضای گروه بروند ما هم رفتیم و این گونه‌ای آزمون هم به پایان رسید و تمام آزمون‌ها را به خوبی دادم

با تشکر