شنبه اول اردیبهشت

سلام

آقای خیام نکویی وارد کلاس شدند.

خیلی سریع رفتند سراغ workbook.

استاد بچه ها رو صدا می زدند تا بخوانند و معنی جمله ها را بگویند.

هر چند دقیقه یکبار هم همه می شد و آقای خیام نکویی عصبانی می شدند.و سریع تذکر می دادند.

از نیمه کلاس گذشته بود که آقای خیام نکویی چند دقیقه استراحت دادند.

بعد شروع به ادامه تدریس دادند.

یکشنبه ۲۱ اسفند زنگ آخر

 


به نام خدا

شنبه شب در گروه بله خبر رسید که هر کسی کارش تکمیل نیست کارش رو بیاره تا جلسه آخر تکمیل کنیم.

بعضی بچه ها هم آوردن.هر کسی دیگر جعبه ابزار خودش را کامل می کرد.وقتی هم کامل می کرد استاد می گفتند که باید چند برش با آره برقی بدهند.هنگام کار های بچه ها استاد از هر نفری می پرسیدند که به نظرت باید بهت چند نمره بدم و با بچه ها صحبت می کردند و نمره می گذاشتند. وقت رفتن فرا رسید. کمک کردیم تا کارگاه تمیز و مرتب شود و بعد که تمیز شد رفتیم.

یکشنبه ۲۹ بهمن زنگ آخر

به نام خدا

استاد وارد مدرسه شدند.از بچه ها درخواست کردند تا کمک کنند وسائل را به کارگاه ببرند. کلاس که رسما شروع شد استاد به هر دو نفری یک درل دادند و چند تکه چوب هم اندازه.قرار بود جعبه ابزار درست کنیم.به هر دونفری دو مته هم دادند که یکی از مته ها برای سوراخ کردن چوب و دیگری برای فرو کردن پیچ در چوب دیگری بود.باید چوب ها را به هم وصل می کردیم به شکلی که جعبه ابزار درست شود.هر کسی باید یک جعبه ابزار درست می‌کرد.باید دونفری به هم دیگر کمک می کردیم.از بعضی از بچه ها تقریبا کامل شد و بعضی ها باید جلسه بعد تکمیل کنند.بعد از کلاس استاد از هر دو نفر دو مته و یک درل را تحویل گرفتند.چند نفر از بچه ها درل ها و سیم رابط ها را کمک استاد جمع کردند و کلاس تمام شد.

به نام خدا
سلام.به مدرسه که آمدیم دم در ورودی به ما گفتند که با مداد و دفتر زندگی وارد شوید.بقیه وسایل را در حیاط بگذارید.خیلی سریع صوت قرآن پخش شد و برگه امتحان کتبی را به ما دادند.یک صفحه بود.زمان امتحان هم 35 دقیقه بود.بعضی از سوالات نیاز به دفتر زندگی داشت.مرحله اول آزمون به اتمام رسید.پس از کمی استراحت همه در سالن نشسته بودیم و آقای دوستی روش امتحان رو توضیح دادند.این امتحان گروهی بود.باید کار عملی می کردیم.آقای دوستی 5 اسم رو روی تابلو نوشتند:(فرمانده،کاتب،مذاکره کننده،سخنگو و حسابدار).باید این نقش ها رو بین افراد گروه تقسیم می کردیم.هدف از این کار در آوردن سکه بود.هر گروهی تلاش می کرد تا بتواند بیشترین سکه را در بیاورد.بعد هم 10 مکان را روی تابلو نوشتند که باید هر گروه یکی از این مکان ها را میخرید.این را هم بگویم هر گروهی از قبل مقدار سکه ای داشت.استاد یک برگه را به هر گروه دادند که نیمه تمام بود و می بایست با توجه به اطلاعات برگه به نیمه دوم برگه که در جایی مخفی بود می رسید.در برگه دوم چند تا کار بود که باید هر گروه انجام می داد.
1-روی برگه داستانی نیمه تمام نوشته بود که ما باید آن را کامل و در لب تاپی که اجاره می کردیم ثبت بکنیم.
2-درست کردن تزئینات برای کلاس که می بایست وسایل مورد نیاز را با سکه می خریدیم.
در آخر دوباره آقای دوستی سر مکان گروه ها رفتند و آنجا را بر اساس ارزشش می خریدند.بعد دوباره جمع شدیم تا هر گروهی دست آورد های خود را به آقای دوستی نشان بدهد.

روز سه شنبه ۱۲ دی

سلام

آقای کبیری پس از وارد شدن به کلاس گفتند صغقرابیاورید می خواهیم سوره ی نحل را به نوبت بخوانیم بعدکه سوره ی نحل راخواندیم استاد گفتندالان ص ۶۵رابیاوریدمی خواهیم تمرین هارا انجام بدهیم ومن شماراصدا میزنم که جواب فلان سوال را بدهید

پس از انجام این کار به ما ۵دقیقه فرصت دادن که ص ۶۶را بنویسیم بعد که ما نوشتیم دوباره همان کار قبلی را که باص۶۵ انجام دادیم با ص ۶۶هم انجام دادیم

بعداستادبه مانکته درباره امتحان گفتند که امتحان شفاهی درهم کلاسی هست وتا جمعه وقت داردوامتحان کتبی ازمعنی حروف ومعنی آیه می آید وگفتندکه این حرف را به کسانی که غایب هستند بگویید

نویسنده:علی صادقیان

 

به نام خدا

آقای دوستی اول کلاس برنامه را گفتند که کلاس جمع‌بندی می‌کنیم به مدت ۲۰ دقیقه بعد از آن به مدت ۳۰ دقیقه کتاب را پیش می‌رویم (کتاب تفکر و پژوهش) بعد از آن جدول امتیازات را می‌بینیم و در آخر هم به مدت یک ربع امتحان می‌گیریم.

آقای دوستی برای جمع‌بندی جشنی که برای روز مادر گرفتیم را تحلیل کردیم یعنی خوبی و بدی‌های آن جشن را گفتیم تا برای ‌های بعدی که می‌خواهیم بگیریم درس عبرت شود.

بعد از آن سراغ کتاب رفتیم ما در کتاب صفحه ۴۰ تا ۴۴ را خواندیم که در مورد مطالعه بود.

در برنامه بعدی جدول امتیازات را دیدیم که بیشتر امتیازات برای مستندسازی‌ها بود ما وقتی داشتیم جدول را چک می‌کردیم ناگهان زنگ خورد و وقت نکردیم که امتحان بدهیم.

نویسنده:علی رضا صفری

 

به نام خدا

امروز قرار بود که استاد امتحان غول کش بگیرند. ما بعد از خواندن نماز به کلاس رفتیم که خبر رسید باید کتاب را با خودکار آبی برداریم و به سوی امتحان برویم امروز پایه نهم هماهنگ با ما امتحان فیزیک داشتند ما آماده شدیم برای امتحان امتحان شروع شد سوال ها خیلی سخت بود همه بچه ها شک به آنها وارد شد بعد دیدیم که کمی سخته امتحان هر جوری که بود تمام شد به کلاس رفتیم استاد گفت که من از بعضی از شما انتظار بیشتری داشتم به گفتند که امتحان ترم ۱ شاید سخت تر از این باشد باید حسابی بخوانید و اگر کسی نمره ای از امتحان پایین ۱۹ بشود یعنی سر خود را کلاه گذاشته است.

نویسنده:محمد حسن رضایی

سه شنبه ۵ دی زنگ اول قرآن

به نام خدا
استاد با کمی تاخیر به کلاس آمدند.خیلی سریع حضور و غیاب کردند.اول گفتند :صفحه 48 و 49 را هر کسی اشکال داشته بگه تا دوباره کار کنیم.خیلی سریع صفحه 48 و 49 را مرور کردیم.سپس بچه ها صفحه 50 را خواندند که راجع به امام خمینی و قرآن خواندن بود.بعد گفتند:درس جدید صفحه 52 است که با هم همخوانی می کنیم.سپس چند تا از بچه ها را صدا زدند تا جدا جدا بخوانند.بعد گفتند:هر کس تمرین صفحه 53 را کامل کن تا چک کنیم.بعد هم صفحه 54 را نوشتیم و چک کردیم.سپس وقت کلیپ رسید.استاد کیلیپی زیبا برایمان گذاشتند.بعد صفحه 55 را تمرین کردیم و صفخه 57 را کار کردیم.

سه شنبه 21 آذر زنگ اول

به نام خدا
استاد حضور و غیاب کردند.سپس چند تا از بچه ها رو صدا زدند تا صفحه 39 و 40 را بخوانند.بعد صفحه 38 را خواندند.هنگام خواندن بچه ها استاد فرمودند:آخَر یعنی:دیگری و آخِر یعنی:پایان.بعد از خواندن صفحه 38 استاد پیام قرانی این هفته را خواندند و راجبش صحبت کردند.
پیام قرآنی:زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ یعنی:

زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است; (از این رو) افراد باایمان (و تهى دست) را مسخره مى کنند; در حالى که پرهیزگاران در روز رستاخیز، بالاتر از آنان هستند; و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. سوره بقره/آیه 212
سپس صفحه 42 را بچه ها خواندند.بعد هم خود استاد صفحه 42 را خواندند.

 

زنگ اول سه شنبه قرآن

به نام خدا

بالاخره استاد پس از حدود 30 دقیقه با تاخیر آمدند.بچه ها در این زمان داشتند کار های عربیشان را جلو می بردند.استاد که آمدند حضور غیاب کردند.بعد از بچه هایی که تکلیف هایشان را فرستاده بودند تشکر کردند.سپس صفحه 34 که تکلیف بود را بچه تک به تک می خواندند و استاد غلط آنها را می گفتند تازه چون کتاب نسخه جدیدش امسال افتتاح شده بود چند تا غلط داشت برای همین استاد غلط های کتاب هم گفتند.بعد صفحه 33 که راجب قرآن را صحیح تر و زیبا تر بخوانیم صحبت کردند.بعد راجب تلفظ حروف خاص مثل{ذ،ض،ظ،ز}{ص،ث،س} که چطوری این ها را تلفظ کنیم صحبت کردند.سپس صفحات 35 و 36 را تمرین و ترجمه کردند.بعد صفحه 38 را هم خوانی کردیم.استاد می خواندند و ما یچه ها تکرار می کردیم.سپس زنگ خورد.

مستند نگاری قرآن

به نام خدا
استاد وارد کلاس شدند.حضور و غیاب کردند و گفتند بعضی ها به هم کلاسی اصلا توجه نمی کنند.یعنی تکلیف هایشان را انجام نمی دهند.سپس گفتند که برای انجام تکالیف اولویت اول هم کلاسی است،اگر نشد به شماره 09137419873 در بله بفرستند و گفتند افرادی که نفرستادند تا امشب در بله بفرستند.
بعد گفتند که صفحه 29 را باز کنند.بچه هاخواندن همه بچه ها را صدا زدند و اشکالشان را جداگانه گفتند.بعد معنی آیات را خواندند.سپس استاد گفتند چه کسی می تواند داستان حضرت نوح را تعریف کند؟بعد گفتند حضرت نوح فقط 95 سال پیامبری کرذه بعد یکی از بچه ها داستان حضرت نوح را گفت و استاد تکمیلش کردند.سپس گفتند هر کس سوالی داره بگه…
بعد بچه ها راجب داستان فلسطین و اسرائیل بحث کردند.بعد استاد راجب بندگی و تلاش صحبت کردند.اواخر کلاس استاد گفتند برای جلسه بعد صوت صفحه 34 را بفرستید سپس صفحه 30 و 31 را چک کردیم و بعد زنگ خورد.

سه شنبه 16 آبان زنگ اول

به نام خدا
استاد وارد کلاس شدند.پس از حضور و غیاب گفتند که صفحه 21 و 22 را باز کنیم.استاد از دست بچه ها ناراحت شدند چون تکالیف هفته پیش را نفرستاده بودند.پس صحبت های استاد راجب این موضوع بچه ها را صدا زدند تا 21 و 22 را بخوانند.سپس وارد صفحه 23 شدیم.صفحه 23 راجب آداب های ظاهری و باطنی برای خواندن قرآن توضیح می داد.بعد استاد فیلمی از آیات 54 تا 60 سوره یونس را گذاشتند.این باهم مثل همیشه آیه ای از ریالرآن را می خواندند و ترجمه می کردند.
آیه این هفته:وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ یعنی:و [البتّه ما] آسمان‌ها و زمین و آنچه را میان آنهاست، به بازیچه نیافریدیم.سپس صفحه 25 را با بچه ها هم خوانب کردیم.استاد تکلیف جلسه آینده را مشخص کردند. گفتند برای جلسه آیه صفحه 25 را تا یک شنبه در هم هم کلاسی بفرستیم.