سه شنبه 1402/10/12 کلاس فارسی

سلام حالتون چطوره امروز اومدیم بایه مستند سازی باحال و درس فارسی من اول کلاس سی دبلیو بودم تا زنگ خورد من سی دبلیو ام گرفت وسریع رفتم و از آقای مجیدی اجازه گرفتم و رفتم دستشویی بعد که وارد شدم رای گیری بود سر ین گه هر دو امتحان را فردا بگیرند با یکی امروز یکی فردا همه رای به فردا دادند چون میتوانند بهتر بخوانند بعد استاد قبول کردند و کفتند این آخدین جابجایی بود . بعد از ان ماجرا گفتند کعه تکالیف را روی میز بگزاریم و آمدند و تکالیف را دیدند و بند رانه دانه از بچه ها سوال ها را پرسیدند . بعد کمی درباره ی نمرات امتحان ودرباره ی خوده امتحان فردا و ترم حرف زدند و زنگ خورد و همه به بیرون رفتیم . خوب دیگر این هم از امروز دیگر خدا حافظ                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                            پایان

سه شنبه ۵ دی زنگ اول قرآن

به نام خدا
استاد با کمی تاخیر به کلاس آمدند.خیلی سریع حضور و غیاب کردند.اول گفتند :صفحه 48 و 49 را هر کسی اشکال داشته بگه تا دوباره کار کنیم.خیلی سریع صفحه 48 و 49 را مرور کردیم.سپس بچه ها صفحه 50 را خواندند که راجع به امام خمینی و قرآن خواندن بود.بعد گفتند:درس جدید صفحه 52 است که با هم همخوانی می کنیم.سپس چند تا از بچه ها را صدا زدند تا جدا جدا بخوانند.بعد گفتند:هر کس تمرین صفحه 53 را کامل کن تا چک کنیم.بعد هم صفحه 54 را نوشتیم و چک کردیم.سپس وقت کلیپ رسید.استاد کیلیپی زیبا برایمان گذاشتند.بعد صفحه 55 را تمرین کردیم و صفخه 57 را کار کردیم.

زنگ سوم فارسی ۵ دی

به نام خدا 

آقای مجیدی در روز سه شنبه وقتی که وارد کلاس شدند آن امتحان روخوانی را گرفتند که از صفحات ۵۰ تا ۵۴، صفحه ۳۹ روخوانی اش بسیار سخت بود اما صفحه ۵۰ تا ۵۴ روخوانی اش بسیار راحت بود ما وقتی لیست آقای مجیدی را دیدیم به غیر از یک نفر که به او ۱۳ داده بود بقیه را بالای ۱۸ داده بودند وقتی امتحان روخوانی تمام شد آقای مجیدی به سرعت گفتند برگه در بیاورید می خواهم املا که از صفحات ۳۲ تا ۶۳ بود آقای مجیدی وقتی در حال املا گفتن بودند شیران حالش بد شد و مجبور شد از کلاس خارج شود بعد از املا آقای مجیدی حکایت را که صفحه ۶۴ بود درس دادند. و برای تکلیفم به ما گفته‌ام که صفحات کارپوچینو هایی که در همکلاسی می‌گذارم را حل کنید.

مهارت یکشنبه ۱۰ دی

امروز که وارد کلاس شدیم با خوشحالی و روحیه بالا کلاس را شروع کردیم استاد وارد شدند ماسلام کردیم

استاد گفتند امروز جلسه ی آخر است ما ناراحت شدیم وتصمیم گرفتیم دوباره به همین کلاس بیایم استاد گفتند امروز خیلی کار داریم وحسابی از خجالت مون در اومدند با دوتا اوریگامی سخت که الان میخوام اوریگامی اول رو بهتون توضیح بدم که قاب عکس بود

  1. اول کاغذ را از قطر تا میکنیم (هردو)
  2. بعد کاغذ را از وسط تا میکنیم (هردو )
  3. بعد با استفاده از روش تا به داخل مربعی میکنیم
  4. بعد۲ ضلع های مثلث را روی وسط میگذاریم
  5. برای هر چهار تا تکرار کنید
  6. بعد همانطور که دفعه قبل توضیح دادم پایه پرنده بسازید
  7. به صورت ۴ تایی درست میکنیم
  8. بعد از وسط با پایین می آوریم
  9. بعد باید سه مثلث روی ۴ ضلع برای شما درست شود
  10. به سمت بالا بیاورید حالا قاب شما ساخته شده

 

 

امید وارم کا استفاده کرده باشید ممنون

شنبه 9 دی زنگ زندگی

با سلام مستند سازی گروه 1 

امروز با جدول جدیدی اشنا شدیم که از سه قسمت تشکیل شده بود قسمت اول برای انجام قسمت دوم درحال انجام و قسمت سوم انجام شده اقای اخوان گفتند دیگر در دفتر جدول نکشیم و گفتند دیوار یا تابلویی را برداریم و هم جدول ماتریس وهم جدول جدیدی که یاد دادند را در ان بکشیم سپس با برچسب های رنگی گفتند تهیه کنیم و در ان کار هایمان را وقتی از مدرسه برگشتیم از جدول ماتریس برداریم ان هایی که میخواهیم امروز انجام دهیم را در قسمت برای انجام قرار میدهیم سپس وقتی خواستیم انجام دهیم ان را در قسمت درحال انجام میگذاریم سپس ان را در قسمت انجام شده میگذاریم و در اخر هفته میبینیم که در قسمت اخر کارهای زیادی جمع شده همچنین گفتند با توجه به رنگ ان ها میتوانیم دسته بندی کنیم که مثلا برچسب های زرد یعنی مهم فوری و…. در اخر هم گفتند درست کنیم چون ممکن است که تکلیف دهند ک همراه با جدولمان عکسی برای اقای دوستی بفرستیم.

1402/10/9 مطالعات اجتماعی گروه1

امروز اقای دوستی وارد کلاس شدند و گفتند که کتاب هارا باز کنید.
و درباره کسب .و کار حلال توضیح دادند و گفتند که اگر فرو شنده ای میخواهد که کسب حلال داشته باشد از کم فروشی یا گران فروشی پرهیز کند. و گفتند که حتی در قرآن هم در سوره مطففین امده است.
و بعد درباره سرگذشت پول صحبت کردیم و اقای دوستی سوالات مربوت به اون بخش را گفتند و بعد درباره روش های پرداخت پول در این زمان را گفتند و گفتند که در زمان های گذشته به جاد پول وسایل خود را تعویض میکردند.
و بعدش هم درباره مسوولیت های مصرف کننده صحبت کردیم و اقای دوستی گفتند ه اسراف گناهی بزرگ است.
و بعد هم درباره ی این که با چه کار هایی میتوان از الودگی محیط زیست جلو گیری کرد را گفتند.
و بعد هم بودجه ی امتحان دی ماه را توضیح دادند.

پایان

فیزیک ،گروه ۱

سلام

امروز آقای صیادزاده اول چند جمله گفتند که ما در دفتر نوشتیم

1انرژی جنبشی به سرعت و جرم بستگی دارد


2-انرژی پتانسیل گرانشی به شدت جاذبه،جرم و ارتفاع بستگی دارد


3-اگر نیرویی جسمی را به حرکت درآورد کار انجام شده توسط نیرو به انرژی جنبشی جسم تبدیل می شود


4-اگرنیرویی جسمی را به ارتفاع بالا تر منتقل کرد. کار انجام شده توسط نیرو به صورت انرژی پتانسیل گرانشی در جسم ذخیره می شود


بعد آقای صیادزاده گفتند سوالاتی را که  از کتاب(گاج)

در همکلاسی گذاشته بودیم ، را الان حل می کنیم. بعد از این که حل کردیم زنگ خورد.

 

سه شنبه 1402/10/5 درس عربی

سلام من امیر حسین داوری هستم و  امدم در مورد روز سه شنبه 1402/10/5 با ها تون حرف بزنم آن روز آقای ناصری به جای درس عربی درس پیام ها درس دادند درس 8 بود بله در مورد به بولوق رسدن بود گه سه کار بود که اگر  ان سه را در خود میدیدیم حل بود.       میدونید اون سه کار چی بود اون سه کار این بود که باید موی زیر شکم و موی زیر دست های مان بکی دیگر از اون ها این بود که باید به سن تقریبا 15 سالگی وای کمی کم تر اون یکیش خنده داره آقا اول به ما اجازه دادند بخندیم و بعد گفتد اگر شب بخوابید صبح ببینید شرت یا شلوارتان خیس هست متمعن باشید به مجالت رسیدید نام ان مایه ای که شب ترشه میشود مایه ی منی است که اگر پاشدید ودیدید باید به حمام بروید و قسل کنید وای گتند مایه ی منی با شت ادراری فرق دارد و اگر پسبناک بود مایه ی منی ولی اگر مانند اب بود شب ادراری فعلا که هکمین رو گفتند ولی اگر چیز دبگری گفتند به شما هم میگمپس فعلا                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                         خدا حافظ

نگارش 1402/10/7

به نام خدا 

اقای محمد وارد کلاس شدن د و با شعری شروع کردن هرکه بیهوده گردن افراد 

خویش را به گردن اندازد 

بع د استاد گفتند که موضوع هفته آینده شهر شکلاتی است 

بعد گفتند داو طلب ها دست بگیرند برای مو ضوع هفته گذشته

امروز نوبت  گروه ۵ بود برای همیار معلم شدن

استاد در نیمه های کلاس بودیم که گفتند برای فهمیدن نقشه متن بهتره یک. سری به صفحه 48بزنید

امروز بچه ها خاطره های خوبی را گفتند

بعد به آقای سیرانی استاد گفتند که صفحه 48.49را بخواند

آخر کلاس استاد گفت از نظر شما خانه شکلاتی چجوری است بچه ها در جواب گفتند ماشین  شکلاتی و خانه شکلاتی درخت شکلاتی و …

امروز گروه ۵ بازی زیبایی را داشتند

خدا نگه دار.

پنجشنبه زنگ اول 1402/10/7

همه منتظر آمدن اتوبوس بودند که سریع به سمت ورزشگاه بروند و فوتبال کنند.بعد از انتظاری طولانی اتوبوس بلاخره امد و همه ی بچه ها به سرعت به طرف اتوبوس حرکت کردند و سوار شدند.در راه بچه ها سر و صدای زیادی می کردند و شعر می خواندند.وقتی به ورزشگاه رسیدیم بچه ها به طرف سالن ها حرکت کردند.بعد از دویدن که باز هم مثل قبل بعضی ها نمی دویدند و گرم گردن اقای اله یاری نیم کشی کردیم.در این روز نامزد هایی که بازی خوبی از خودشان به نمایش گذاشتند خودم با زدن ذو گل،آقای داوری با دروازه بانی عالی و آقای اله یاری با دریبل کردن های خود بودند.در ان روز بهترین تیم تیم خودم بود که با فقط برد و چند مساوی توانست آن روز را بدون باخت پشت سر بگذارد.و در نهایت بعد از آمدن نهمی ها ما به سمت اتوبوس حرکت کردیم و به مدرسه رفتیم.

 

خدانگهدار