نگارش 1402/9/2

سلام

آقای محمدی وارد کلاس شدند وباشعری که معنی آن این بود شروع کرد اگر شادی کم بشه رخ افسرده و عقل ها ضعیف می شود

استاد به آقا صادقیان گفتند که صفحه ۳۸و۳۹ را بخوانند

امروز نوبت گروه ۲ شده بود که همیار معلم بشوند

آقای محمدی از بچه ها خواستند که موضوع هفته پیش را بخوانند

بچه ها چیز های خوبی را گفتند و نقد های خوبی کردند

استاد گفتند صفحه ۴۰را بخوانید تا در باره آن توضیح بدهم

گروه ۲  فیلی را آماده کردند که بچه‌ها آن را ببینند و هر گروه در باره آن توضیح بدهند

بعد استاد به آقای شیران گفتند که صفحه 40و41را بخواند

و استاد گفتند مانند صفحه 40 صفحه ۴۲ را بنویسید

خدانگهدار شما

ادامه مطلب

نگارش ۱۴۰۲/۸/۲۵

آقای محمدی وارد کلاس شدند و شعری را گفتند که معنای آن این بود(وقت آرزوی شخصی زیاد می شود باعث ناراحتی آن می شود)امروز نوبت همیار معلم  گروه ا بود

استاد از بچه ها خواستند که بازنویسی  صفحه ۳۶ نگارش را بخوانند بچه ها امروز نقد های خوبی داشتند

استاد چند جمله را روی تابلو نوشتند ۱:ابر گریست ۲:قطرات باران به زمین سرازیر شد ۳:اشک های آسمان بر روی زمین ریخت ۴:انتظار زمین برای قطرات به پایان رسیده بود

استاد گفتند که همان طور که ساختمان را از آجر پس انشاء را هم از جمله می سازند و به ما گفتند که در باره موضوع های (طلوع ،غروب،صدای زنگ آخر مدرسه ،رسیدن وقت خوردن ناهار وشنیدن بانگ اذان)۴ خط بنویسید مانند آن ۴ جمله خودم

در  نهایت گروه ۱ مسابقه زیبایی را شروع کردند

نگارش ۱۴۰۲/۸/۱۹

استاد محمدی وارد کلاس شدند

ویژه آقای ثانی گفتند که صفحه ۲۹/۳۰ را بخواند

استاد گروه ۵ را همیار معلم کرد وخواستند از بچه که بیاین و تکلیف هفته گذشته را بخوانند

معلم ل

به ما گفتند که باید دقت کرد که در مقدمه وارد جزییات نشویم

یکی از بچه ها شروع خوبی برای انشاء کرد و استاد گفت صحبت ولحن انشاء تاثیر زیادی دارد

استاد به ما در باره ی تفاوت عنوان با موضوع را گفتند که مثلاً اگر ما اسم جایی را بگیم می شود موضوع اما اگر خصلتی به آن بدهیم عنوان می شود

بعد گفتند باز نویسی =خلاصه یا سفید نویسی

استاد به ما باز نویسی را یاد دادند

ودر نهایت به ما گفتند که صفحه ۳۵را بخوانید و صفحه ۳۶ را بنویسید

نگارش ۱۴۰۲/۸/۱۱

    • آقای محمدی وارد کلاس شدند  وبا شعری از مولوی شروع کردن که معنا آن  ( خروسان مانند موذن را ستگو هستند و حواسشان هست که کی آفتاب طلوع میکند و اگر تشتی. روی سر آنها بگزاریم آنها بازم می فهمد که کی آفتاب طلوع میکند که مولوی صد ها سال قبل به ساعت بیو لوژییک پی برده بود
    • نوبت گروه ۴ برای همیار معلمی شد و بچه آمدند تا انشای هفته گذشته را بخوانند
    • آقای محمدی به ما ایستگاه فکری را یاد دادند و بعد به صفحه ۲۶و۲۷ را خواندیم
    •  به ما بخش آغازین وبدنه را به ما یاد دادند  و گفتند اگر بخش آغازین ۳خط شد بدنه را ۹ خط بنویسید
    • بعد ما  از انشاء الله یاری. یاد گرفتیم که مردم حکومت را درست می کنند و پادشاه بدون مردم پادشاه نیست
    • تکلیف ما این بود که باید درس ۱-۲-۳را بخوانیم ویرایش هر کدام یک مقدمه ۴ خطی بنویسیم

گروه ۴ بازی تفریحی را طرح کرد که باید یکی از افراد گروه ها بیرون .ویژه را دیگران تقیر دهند و باید فردی که بیرون است آن را بفهمد

نگارش زنگ سوم 1402/08/04

اقای محمدی وارد کلاس شدند وباشعری از فردوسی شروع کردند که معنای آن است بود (اگر پند دانندگان را نشنوی چنان دان که نادان ترین کس تویی

و به ما گفتند به شعر هایی که معنی آن را از بیت اول نمی فهمیم وباید بیت دوم را بخوانیم شعر های موقوف المعانی می گویند 

بعد از بچه خواستند که انشاء های خود را بخوانند و گروه ۳ را همیار معلم کردند

بعد از خواندن بچه ها به  ما گفتند که صدای خد را ضبط کنید وانشاء را بخوانید تا خواندن تان خوب شود

داستانی را گفتند که مردی به سختی پلی را ساخت که روزی از همان جا افتاد بعد دختر آن ادامه پل را داد و دختر هم مرد بعد نوه آن مرد آمد چکار مادر خود را به پایان رساند .. بعد به ما گفتند باید هم کاری کرد و به ما برگه ای را داد که در خانه آن را کامل کنیم