نگارش 1402/10/7

به نام خدا 

اقای محمد وارد کلاس شدن د و با شعری شروع کردن هرکه بیهوده گردن افراد 

خویش را به گردن اندازد 

بع د استاد گفتند که موضوع هفته آینده شهر شکلاتی است 

بعد گفتند داو طلب ها دست بگیرند برای مو ضوع هفته گذشته

امروز نوبت  گروه ۵ بود برای همیار معلم شدن

استاد در نیمه های کلاس بودیم که گفتند برای فهمیدن نقشه متن بهتره یک. سری به صفحه 48بزنید

امروز بچه ها خاطره های خوبی را گفتند

بعد به آقای سیرانی استاد گفتند که صفحه 48.49را بخواند

آخر کلاس استاد گفت از نظر شما خانه شکلاتی چجوری است بچه ها در جواب گفتند ماشین  شکلاتی و خانه شکلاتی درخت شکلاتی و …

امروز گروه ۵ بازی زیبایی را داشتند

خدا نگه دار.

نگارش 1402/9/30



استاد وارد کلاس شدند و گفتند روزی صاعد داشت راه می رفت که خاری را بالای پشت بام دید و گفت

من از بی قدری خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمی گردد بدین بالا نشین

یعنی اگر کسی بالا باشد نشان دهنده این نیست  که فرد خوبی است 

استاد گفت بیایید و موضوع هفته پیش را بخوانید

بچه ها آرمانشهر های خوبی را گفتند

امروز نوبت گروه ۴بود که همیار  معلم بشوند

استاد گفتند اگر یک درصد خیال های شما عملی شود روزگار بهتری را دارید

استاد در نهایت گفتند برای جلسه آینده یک خاطره از شب یلدا بنویسید و اگر خاطره‌ای از مادر یا پدر دارید را بنویسید 

ببخشید دیر شد

خدا نگهدار 

نگارش ۱۴۰۲/۹/۲۴

اقای محمدی وارد کلاس شدند و باشعری مهم شروع کردند  شعری از آرمانشهر سهراب

پشت دریاها شهری است که در آن پنجره ها به روی تجلی است 

بام ها جای کبوتر هایی  است که به فواره های هوش بیشتر می نگرند 

دست هر کودک ده ساله ی شهر شاخه‌ی معرفتی است 

توصیف آرمانشهر از نظر اقتصادی به ح مل ونقل ،محیط زیست آموزش و پرورش و فرهنگ و……

یعنی این شهر مانند کشوری خوب برای سهراب است که اورا توصیف می کنند

استاد هم در باره  ژول ورن  توضیح دادن

استاد گفتند خیال پردازی برای آینده مفید است و دانش می آورد 

آقا محمدی گفتند بیایید و موضوع هفته پیش را بخوانید

امروز وقت کم داشتیم و بعد از انشاء دیگر دوستانم کلاس به اتمام رسید

خدا نگه دار 

نگارش 1402/9/16

بنام خدا

امروز به دلیل آلودگی هوا مدارس غیر حضوری شد ودر قرار کلاس ها بر گذار شد 

اقای محمدی وارد کلاس شدند و گفتند که من می دانم که شما به دلیل آلودگی هوا ناراحت هستید 

استاد گفتند که وقت کلاس کم است و باید برویم سراغ انشاء هفته پیش

 بچه ها انشاء و داستان های خوبی را خواندند و دیگران نقدهای خوبی را گفتند

استاد هم نکات مهمی درباره انواع ها گفتند

 آقای محمدی گفتند که نقش نوشتن هم بسیار مهم است ومتن باید ربط زیادی به  موضوع داشته باشد مگر انشاء گنگ می شود. بچه ها  ها درس زندگی از این ضرب المثال یاد گرفتند 

استاد گفت اگر می خواهید از بقیه کمک بگیرید خودتان هم روی آن فکر یا اندیشه کنید 

ودر نهایت استاد گفتند یکی دیگر از موضوع های صفحه ۴۲ را در باره آن انشاء خوبی بنویسید 

خدا نگه دار  

نگارش1402/9/9

آقای محمدی محمدی وارد کلاس شدند و باشعور هرکس مامش بیش برفش بیشتر شروع کردند و به ما گفتند که این شعر در کجاها استفاده می‌شود و بچه‌ها نظرهای خوبی را دادند استاد در نتیجه گفتند که اگر چیزی مانند مال و ماشین بیشتر برای ما دردسر بیشتری هم دارد

امروز استاد چند نفر را برای انشای هفته پیش آماده کردند تا بخوانند

امروز نوبت گروه ۳ بود که همیار معلم بشود استاد به بچه‌ها گفت که من ساختار متن نمره می‌دهم

بچه‌ها آمدند و انشاهای خوبی را خواندندذ  بچه ها  هم نقدهای خوبی را انجام دادند

استاد به آقای موسوی گفت که صفحه ۴۴ را بیاورد و آن را بخواند

بعد از انشاء دیگر دوستانم استاد به آقای منجوقی هم گفتم که صفحه ۴۵ را بخوانند و به آن دقت کنند

بعد استاد بچه‌ها گفت که بچه‌ها گروه ۳ امروز بازی را دارد به او دقت کنید و بعد آقای ثانی گفتند که ما کلماتی را به شما می‌دهیم و با آنان باید چهره‌های استاد را بگویید

بعد از بازی آنها گفت که ما باید صفحه ۳۶ را ببینیم و با آن و در صفحه ۳۶ یک متن

امروزی یا یک داستان بنویسید اما اگر امروزی باشد افتخار آن متن بالا می‌رود

خدانگهدار

نگارش 1402/9/2

سلام

آقای محمدی وارد کلاس شدند وباشعری که معنی آن این بود شروع کرد اگر شادی کم بشه رخ افسرده و عقل ها ضعیف می شود

استاد به آقا صادقیان گفتند که صفحه ۳۸و۳۹ را بخوانند

امروز نوبت گروه ۲ شده بود که همیار معلم بشوند

آقای محمدی از بچه ها خواستند که موضوع هفته پیش را بخوانند

بچه ها چیز های خوبی را گفتند و نقد های خوبی کردند

استاد گفتند صفحه ۴۰را بخوانید تا در باره آن توضیح بدهم

گروه ۲  فیلی را آماده کردند که بچه‌ها آن را ببینند و هر گروه در باره آن توضیح بدهند

بعد استاد به آقای شیران گفتند که صفحه 40و41را بخواند

و استاد گفتند مانند صفحه 40 صفحه ۴۲ را بنویسید

خدانگهدار شما

ادامه مطلب

نگارش ۱۴۰۲/۸/۲۵

آقای محمدی وارد کلاس شدند و شعری را گفتند که معنای آن این بود(وقت آرزوی شخصی زیاد می شود باعث ناراحتی آن می شود)امروز نوبت همیار معلم  گروه ا بود

استاد از بچه ها خواستند که بازنویسی  صفحه ۳۶ نگارش را بخوانند بچه ها امروز نقد های خوبی داشتند

استاد چند جمله را روی تابلو نوشتند ۱:ابر گریست ۲:قطرات باران به زمین سرازیر شد ۳:اشک های آسمان بر روی زمین ریخت ۴:انتظار زمین برای قطرات به پایان رسیده بود

استاد گفتند که همان طور که ساختمان را از آجر پس انشاء را هم از جمله می سازند و به ما گفتند که در باره موضوع های (طلوع ،غروب،صدای زنگ آخر مدرسه ،رسیدن وقت خوردن ناهار وشنیدن بانگ اذان)۴ خط بنویسید مانند آن ۴ جمله خودم

در  نهایت گروه ۱ مسابقه زیبایی را شروع کردند

نگارش ۱۴۰۲/۸/۱۹

استاد محمدی وارد کلاس شدند

ویژه آقای ثانی گفتند که صفحه ۲۹/۳۰ را بخواند

استاد گروه ۵ را همیار معلم کرد وخواستند از بچه که بیاین و تکلیف هفته گذشته را بخوانند

معلم ل

به ما گفتند که باید دقت کرد که در مقدمه وارد جزییات نشویم

یکی از بچه ها شروع خوبی برای انشاء کرد و استاد گفت صحبت ولحن انشاء تاثیر زیادی دارد

استاد به ما در باره ی تفاوت عنوان با موضوع را گفتند که مثلاً اگر ما اسم جایی را بگیم می شود موضوع اما اگر خصلتی به آن بدهیم عنوان می شود

بعد گفتند باز نویسی =خلاصه یا سفید نویسی

استاد به ما باز نویسی را یاد دادند

ودر نهایت به ما گفتند که صفحه ۳۵را بخوانید و صفحه ۳۶ را بنویسید

نگارش ۱۴۰۲/۸/۱۱

    • آقای محمدی وارد کلاس شدند  وبا شعری از مولوی شروع کردن که معنا آن  ( خروسان مانند موذن را ستگو هستند و حواسشان هست که کی آفتاب طلوع میکند و اگر تشتی. روی سر آنها بگزاریم آنها بازم می فهمد که کی آفتاب طلوع میکند که مولوی صد ها سال قبل به ساعت بیو لوژییک پی برده بود
    • نوبت گروه ۴ برای همیار معلمی شد و بچه آمدند تا انشای هفته گذشته را بخوانند
    • آقای محمدی به ما ایستگاه فکری را یاد دادند و بعد به صفحه ۲۶و۲۷ را خواندیم
    •  به ما بخش آغازین وبدنه را به ما یاد دادند  و گفتند اگر بخش آغازین ۳خط شد بدنه را ۹ خط بنویسید
    • بعد ما  از انشاء الله یاری. یاد گرفتیم که مردم حکومت را درست می کنند و پادشاه بدون مردم پادشاه نیست
    • تکلیف ما این بود که باید درس ۱-۲-۳را بخوانیم ویرایش هر کدام یک مقدمه ۴ خطی بنویسیم

گروه ۴ بازی تفریحی را طرح کرد که باید یکی از افراد گروه ها بیرون .ویژه را دیگران تقیر دهند و باید فردی که بیرون است آن را بفهمد

نگارش زنگ سوم 1402/08/04

اقای محمدی وارد کلاس شدند وباشعری از فردوسی شروع کردند که معنای آن است بود (اگر پند دانندگان را نشنوی چنان دان که نادان ترین کس تویی

و به ما گفتند به شعر هایی که معنی آن را از بیت اول نمی فهمیم وباید بیت دوم را بخوانیم شعر های موقوف المعانی می گویند 

بعد از بچه خواستند که انشاء های خود را بخوانند و گروه ۳ را همیار معلم کردند

بعد از خواندن بچه ها به  ما گفتند که صدای خد را ضبط کنید وانشاء را بخوانید تا خواندن تان خوب شود

داستانی را گفتند که مردی به سختی پلی را ساخت که روزی از همان جا افتاد بعد دختر آن ادامه پل را داد و دختر هم مرد بعد نوه آن مرد آمد چکار مادر خود را به پایان رساند .. بعد به ما گفتند باید هم کاری کرد و به ما برگه ای را داد که در خانه آن را کامل کنیم