نگارش 1402/10/7

به نام خدا 

اقای محمد وارد کلاس شدن د و با شعری شروع کردن هرکه بیهوده گردن افراد 

خویش را به گردن اندازد 

بع د استاد گفتند که موضوع هفته آینده شهر شکلاتی است 

بعد گفتند داو طلب ها دست بگیرند برای مو ضوع هفته گذشته

امروز نوبت  گروه ۵ بود برای همیار معلم شدن

استاد در نیمه های کلاس بودیم که گفتند برای فهمیدن نقشه متن بهتره یک. سری به صفحه 48بزنید

امروز بچه ها خاطره های خوبی را گفتند

بعد به آقای سیرانی استاد گفتند که صفحه 48.49را بخواند

آخر کلاس استاد گفت از نظر شما خانه شکلاتی چجوری است بچه ها در جواب گفتند ماشین  شکلاتی و خانه شکلاتی درخت شکلاتی و …

امروز گروه ۵ بازی زیبایی را داشتند

خدا نگه دار.

پنجشنبه زنگ اول 1402/10/7

همه منتظر آمدن اتوبوس بودند که سریع به سمت ورزشگاه بروند و فوتبال کنند.بعد از انتظاری طولانی اتوبوس بلاخره امد و همه ی بچه ها به سرعت به طرف اتوبوس حرکت کردند و سوار شدند.در راه بچه ها سر و صدای زیادی می کردند و شعر می خواندند.وقتی به ورزشگاه رسیدیم بچه ها به طرف سالن ها حرکت کردند.بعد از دویدن که باز هم مثل قبل بعضی ها نمی دویدند و گرم گردن اقای اله یاری نیم کشی کردیم.در این روز نامزد هایی که بازی خوبی از خودشان به نمایش گذاشتند خودم با زدن ذو گل،آقای داوری با دروازه بانی عالی و آقای اله یاری با دریبل کردن های خود بودند.در ان روز بهترین تیم تیم خودم بود که با فقط برد و چند مساوی توانست آن روز را بدون باخت پشت سر بگذارد.و در نهایت بعد از آمدن نهمی ها ما به سمت اتوبوس حرکت کردیم و به مدرسه رفتیم.

 

خدانگهدار

حرفه و فن زنگ آخر ، 6 دی

به نام خدا
اول از همه استاد گفتند که کلاس هدف به خاطر بی نظمی و بهوده بودن کلاس ، از کار در کارگاه محروم شدند.
این روز هر کس به صورت جدا قرار بود برای خود نمکدان درست کند. اول از همه چوب هایی به ما دادند.
مرحله اول —–> باید چوب ها را به صورت گروهی شش سانتی می بریدیم.
مرحله دوم—–> باید با مته گازور آن چوب که بریده بودیم را داخلش را مقداری خالی کنند.
مرحله سوم ——-> با سمباده و سوهان ها چوب های خود را سابید و نرم کردیم.
نکته : استاد گفتند برای کسانی که چوبشان ترک دارد ، باید با خاک چوب و چسب چوب ان را پر کنید.
مرحله چهارم ——–> با مته ی سه آن را سوراخ هایش را در می آوریم. (خیلی ها نتوانستن و قرار شد جلسه بعدی عمل انجام شود.)
در نمکدان را خود استاد می آورند. در تصویر زیر می بینید که بچه ها در انجام کار هستند.
تکلیف قرار شد سمباده و کار های دیگر را در خانه انجام دهیم. (البته کسانی که امکانات را دارند.)
باتشکر

هندسه کلاس مسئولیت 6 دی

به نام خدا                                                                                                                                                                                    اول از همه اقای قزوینی تکلیفی که شنبه داده بودند یعنی کتاب کار را دیدند. خیلی ها ناقصی و خیلی ها هم تکلیف نداشتند. بعد ااقای افسری برگه های امتحان را اورد و به اقای قزوینی تحویل داد. استاد امتحان را پخش و شروع شد. این امتحان زیادی امنیت و دیدبانی نداشت. همه تقلب می کردند. حتی درسخوان ها چون بعضی از سوال هایش سخت بود. انگار امتحان داشت گروهی حل می شود. و حتی بعضی هاهم از آقای قزوینی به شوخی می گفتند که استاد امتحان گروهی است؟استاد در میان امتحان کتاب کار چند نفر دیگر را هم دید.و به تمام بچه ها نمره داد به همین زنگ خورد و کلاس به ترتیب تمام شد.                                                                                                                                                     باتشکر

ادبیات زنگ آخر ، 6 دی

به نام خدا
در این روز اول از همه استاد مجیدی تکلیف کتاب کار (کارپوچینو ) را چک کردند.
حکایت دعای مادر را خواندیم. تلفظ صحیح نویسنده این داستان (بایَزیدِ بَسظامی) است. ایشا در ده سالگی درچه بزرگی داشتند. در این داستان می گوید که
چگونه به این مقام رسیده.                                 
او در ده سالگی شب زنده دار و عبادت کننده ای بوده. یک شب مادرش از او درخواست خوابیدن پیش او می کند. آن شب حرف مادرش را رد نمی کند. یک دست در دستان مادر و یک دست زیر سر مادر گذاشته بود.دستان او خواب رفته بود.  آن شب خوابش نبرد و به عبادتش نرسید.
مادرش یک لحظه بیدار شد و این تصویر را دید. از خدا خواست که در هر ماری مه می خواهد موفق باشد.
بعد از خواندن حکایت و معنی آن برگه های املا که سه شنبه امتحان دادیم را صحیح کردیم. هر کسی برگه امتحان خود را تصحیح کرد. این کار تا آخر زنگ اداه یافت.
با تشکر

تاریخ زنگ دوم ، 6 دی

به نام خدا
ابتدا با عکس زیر شروع کردیم. این عکس بسیار مهم است. در تصویر بردیا را زیر پای خود واسیران جلوی او هستند.
کروش پسری به نام بردیا داشته . بعد از فوت کوروش دعوایی بین حکومت ایجاد میشود . داریوش یکی از فامیل های دور کوروش بوده. داریوش ادعا می کند که باید بعد از کروروش او پادشاه شود. بردیا انسانی خوب و پادشاهی پاک بوده ، برای همین داریوش بردیا را کشت و به پادشاهی رسید.در تصویر این داستان نوشته شده.
بعد از چند مدت اسکند وارد می شود و به ایران حمله می کند. اسکند ایران را تصرف می کند. او در اوج قلمرو کشایی اش بیمار شد و مرد. پس از ان این سرزمین بین سرداران تقسیم شد. ایران به دست سلوکوس افتاد و سلسه ی سلوکیان تشکیل شد. سلسه اشکانیان بنیان نهاده شد و بیگانه ها را (سلوکیان) بیرون انداختند.
ساسانیان بعد از اشکانیان و آخرین حکومت در ایران باستان است.در این حکومت تازه به علامت های یک تمدن توجه شد . مخصوصا دین و عقاید مذهبی .
اشکانیان بیشترین دروه حکومت را داشتند.
باتشکر

سه شنبه 21 آذر زنگ اول

به نام خدا
استاد حضور و غیاب کردند.سپس چند تا از بچه ها رو صدا زدند تا صفحه 39 و 40 را بخوانند.بعد صفحه 38 را خواندند.هنگام خواندن بچه ها استاد فرمودند:آخَر یعنی:دیگری و آخِر یعنی:پایان.بعد از خواندن صفحه 38 استاد پیام قرانی این هفته را خواندند و راجبش صحبت کردند.
پیام قرآنی:زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ یعنی:

زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده است; (از این رو) افراد باایمان (و تهى دست) را مسخره مى کنند; در حالى که پرهیزگاران در روز رستاخیز، بالاتر از آنان هستند; و خداوند، هر کس را بخواهد بدون حساب روزى مى دهد. سوره بقره/آیه 212
سپس صفحه 42 را بچه ها خواندند.بعد هم خود استاد صفحه 42 را خواندند.

 

زنگ دوم پنجشنبه حساب ۳۰ آذر

به نام خدا

آقای یادگاری ابتدای کلاس قرار بود که تمام تکالیفی که تا حالا انجام داده‌ایم ببینم که شامل: کتاب کار ، کتاب ریاضی ، سوالات گروهی فصل ۱ و ۲ ، آزمون جامعی که از ما گرفتن بخش پیشتازان ریاضی ، اما چون اثر بچه‌ها پاسخنامه آزمون جامعی که از ما گرفته‌اند را نیاورده بودند و آقای یادگاری وقتی فهمید به ما لطف کردند و تا روز دوشنبه یعنی چهارم دی ماه به ما وقت دادند تا تکالیف را کامل کنیم در وقت اضافه‌ای که داشتیم اشکالاتی که بچه‌ها از تکالیف داشتن را آقای یادگاری حل کردند و رفع اشکال کردند و حتی برای روز دوشنبه هم صفحات اول و دوم فصل شمارنده‌ها را به ما گفتند که حل کنیم

زنگ چهارم.۹ دی ماه

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز آقای دوستی وارد کلاس شدند و گفتند کتاب های روی میز می خواییم بخونیم. بعد از روی آخر درس هفت صفحه ۳۶ را خوندیم و درباره کم فروشی و گران فروشی صحبت کردیم و چند سوال در رابطه با این صفحه دادند

فروشنده ای که می خواهد کسب حلال داشته باشد باید چه کار کند؟از خط اول پایین آیه تا پرهیز کند

در آمد از حاصل کم فروشی و گرانفروشی چه حکمی دارد؟موجب گناه و عذاب الهی می شود

بعد هم صفحه ۳۷ را خواندیم و درباره داد و ستد و پول و… صحبت کردیم و درباره سرگذشت پول هم صحبت کردیم و چطور پول کاغذی به وجود آمد و سوال این صفحه

مصرف کننده کیست؟خط اول درس۸ صفحه ۳۷ از مصرف کننده تا می خرد

بعد هم صفحات ۳۹ و ۳۸ را خواندیم و درباره استاندارد و از کجا آمده را اقای دوستی راجع آن گفتندو چند سوال دادند درباره این صفحات که زیاده نمی شود نوشت

!!!راستی از درس ۱ تا۸ امتحان گرفته میشه!!!

ممنون از همراهیتون خدانگهدار🙂🙂

چهارشنبه زنگ اول ادبیات فارسی ۱۴۰۲/۱۰/۶

امروز آقای مجیدی به محض وارد شدن گفتن:(( که دفتر هارو باز کنید می‌خواهم معنی کلمات را بگویم.))شروع کردند به معنی گفتن و تا حدود ۲۰ دقیقه بعد املا هایی را که دیروز داده بودیم را دادند و قوانین صحیح کردن املا را هم گفتن و گفتند که هر غلط املایی ممکنه نیم نمره کم شود ولی غلط تصحیحی یک نمره کم می‌شود چون بخش مهم از یادگیری املا در تصحیح آن است و قبلش هم گفتند که تا هر کلمه ای را در کتاب مطمئن  نشدید سراغ کلمه بعدی نروید. بعد هم چون کلاس شلوغ شده بود گفتند هرکسی که یه صدا از خودش بدهد حتی سوال مورد انضباطی می‌گیرد و متاسفانه بیشتر از دوستان منفی گرفتند و بعد هم زنگ خورد و آقای مجیدی گفتند هرکی صحیح نکرده نرود بیرون.

                                                                   این بود از مستند سازی این زنگ،به امید دیدار.