مستند شامپانزه درس زندگی
به نام خدا
روزی روزگاری در اعماق افریقاجنگلی جادویی وجود داشت که هنوز دست نخورده است.در اعماق این جنگل دنیای زیبا با اندکی انسان وجود دارد.سه ماه هست که اسکار به دنیا آمده و مادرش ایشا خیلی خوشحال است.البته این خانواده تشکیل شده از ۳۵ تا شامپانزه است و اسکار تا ۲۰ سالگی بالغ نخواهد شد.در این جنگل پیدا کردن غذا کار دشوار و سختی است اما با کمی عقل و تلاش میتوان هر کاری در این جنگل بکنی و یا بعضی اوقات بایدت به دیگراناستفاده کنی مثل خانواده.فردی رهبر این خانواده میداند که میوه ها در کجا است که انجا منطقه ای نا امن است چون سال هاست در آنجا جنگ بین شامپانزه ها است.بالاخره میوه ی ممنوعه را پیدا کردند.اما با سرو و صدای اسکار باعث شد که شامپانزه های دشمن فردی و خانواده اش را محاصره کنند. با فرار کردن فردی و بقیه آنها یجوری برنده شدند و جایزه ی برد آنها کاشت درخت فندق در منطقه ی فردی بود چون انجا بهترین خاک در جنگل را داشت.خانواده ی فردی رفتن برای جمع آوری فندق ها البته این کار سختی است و باید با کمی خلاقیت انجام شود که تو چشم هم نباشد.شکاندن فندق هم آنقدر کار آسانی نیست چون باید ابزار و محل مناسب پیدا کنی.اتحاد در گرو ه فردی هم اکنون بیشتر از هرموقع بود.دوباره جنگ بین فردی و شامپانزه های دشمن صورت گرفت پس از مدتی و با کشته شدن پدر و مادر فردی جنگ تمام میشود و شامپانزه های دشمن برای مدت خیلی دور فرار میکنند.و هماکنون هم اسکار بدون پدر و مادر باید تلاش کند تا بتواند زنده بماند.
با تشکر
خداحافظ