زنگ دوم حساب 22 بهمن

با سلام

امروز استاد در شروع برای بعضی از افراد که نماینده بر روی تابلو نوشته بود ثبت انظباطی در همکلاسی کردند سپس نظر به پاور پوینت هایی که انجام دادیم کردند که یکی از گروه ها فلش اورده بود و برای استاد نفرستاد بود و بعضی از گروه ها هم که اصلا انجام نداده بودند سپس گروه 1 را که دیدند نظر درمورد جدول فونت ها تم ها و از نظر های دیگه مثل حساب کتابی که انجام دادند و منبعشون نوشتند سپس گروه ما را نیز دیدند و اتوبوس هزینه اش را که حساب کرده بود اشتباه حساب کرده بودیم یک صفر و باعث شده بود کل هزینه هایی که کرده بودیم از بین برود استاد بعضی از گروه ها که نیاورده بودند رو علتش رو پرسیدند و سپس پیام هایی که در گروه داده بودند را تمشا میکردند و گفتند نباید کار ها را دقیقه نودی انجام داد و سپس کمی در رابطه با اینکه چطور میتوانیم با گروهمان باشیم که گاهی اوقات باید بخشندگی داشته و بعضی اوقات باید کسانی که از زیر کار در میروند را دعوا کرد .

زنگ اول قرآن 1402/11/24

استاد وارد کلاس شدند اما با ظاهری متفاوت.استاد گفتند از هر گروه یک نفر برود پایین وبرای بقیه قرآن بیاورد.بعد از آن استاد یکی یکی بچه ها را صدا کرد و گفت که هر کس یک صفحه را بخواند تا اگر اشکالی دارد را بر طرف کنیم.بعد از آن استاد گفت که کتاب های قران را از کیف هایمان در بیاوریم و تمارین ان را به صورت فردی بنویسیم تا بعد از ان تمارین را چک کنیم.بچه ها بعد از اینکه انها تمام تمارین را نوشتند و درست کردند استاد گفت که برای هفته ی بعدی همه روانخوانی را تمرین کنند و برای هفته ی بعدی بخوانند.در اخر هم زنگ خورد و بچه ها با شور و نشاط از کلاس خارج شدند.

 

ممنون از نگاهتون

امیر محمد منجوقی مستند فارسی ۱۴۰۲/۱۲/۱

استاد مجیدی وارد کلاس شدند بچه هایی که سر وصدا می‌کردند رو ساکت کردند وکلاس را شروع کردند ،گفتند هفته ی دیگه امتحان داریم بعد از بچه ها پرسیدند که تا کجا جزوه نوشته اند تا جزوه جدید بگویند قسمتی از جزوه را گفتند وتکلیف را هم گفتند که باید صفحات ۹۷،۱۲۰ را کلماتش را بنویسید وبعد ادامه‌ی جزوه رل گفتند جزوه درباره ردیف وقافیه بود که کامل توضیح دادند وجزوه اش را گفتند وبعد درس فعل ،وانواع آن را شروع کردند گفتند فعل خیلی خیلی مهم است که قبلا سه حالت یاد گرفته اید .گذشته،حال،آینده


بعد گفتند از صفحه ۸۰ نوع فعل وشخص و زمان آن را مشخص کنید

قسمتی از جزوه امروز


قافیه:برای مشخص کردن قافیه مصراع های مورد نظر را از آخر به اول برسی میکنیم کلمه های آخر مصراع که آخرین حرف (صدا) های آنها یکسان هستند کلمات قافیه می باشند مثلا در بیت اول  صفحه ۹ سر آغاز وباز هم قافیه اند

زنگ اول ۱۱ آبان حرفه و فن


مستندسازی زنگ حرفه و فن :

آقای حجابی روز قبل در گروه زندگینامه به ما پیام داده بودند که نمکدان‌هایمان را نیاوریم و در کارگاه نمی‌رویم و به جای آن دفتر و کتاب حرفه فن تان را بیاورید. بعد وقتی وارد کلاس شدند دیدیم که یک مرغ کامل به کلاس آورده‌اند و به ما قرار بود که مراحل خرد کردن مرغ را یاد بدهند مراحل به ترتیب این گونه بود:

قبل از آن توضیحاتی دادند در مورد سه رگی که مرغ دارد و وقتی می‌خواهیم مرغ را ذبح کنیم با نام خدا و رو به قبله این کار را انجام می‌دهیم.

۱_پلاستیک را برش میدهیم و مرغ را به راحتی از پلاستیک در می آوریم.

۲_نوک باله را از روی مفصل‌ها برش می‌دهیم و در آشغال‌ها می‌اندازیم.

۳_زیر دنده‌ها را برش می‌دهیم و بعد کمرش را به راحتی می‌شکنیم.

۴_گردش را جدا میکنیم.

۵_کنار ستون فقرات را برش می دهیم بعد رانش را جدا می کنیم.

۶_وسطمفسل مرغ را با انگشت فشار میدهیم و پوستش را به راحتی می کنیم

۷_خط مسیر استخوان ران را با چاقو پاره می‌کنیم و بعد قسمت دوم ران را از مغز ران جدا می‌کنیم

۸_پوست سینه را برش می‌دهیم و با دست به راحتی پوستش را می‌کنیم.

۹_بعد سینه را چاک می‌دهیم و فیله زیرش پیدا میشود.

۱۰_بعد فیله را جدا میکنیم و بعد دو کتف را جدا میکنیم.

عربی(گروه4)

سلام

امروز آقای ناصری گفتند:همانتور که گفتیم امروز امتحان داریم. کمی درس فعل های ماضی را مرور کردیم و بعد به پایین رفتیم . .وقت امتحان غول کش 10 دقیقه بود . ولی امتحان آسان بود بیشتر بچه ها نمره ی کامل می کرفتند.بعد از امتحان به بلا رفتیم. و آقای ناصری برگه ها را صحیح می کرد. کمی بعد زنگ خورد و ما رفتیم برای جشن پایین.

فی امان الله

زنگ اول قرآن 1402/12/1

زنگ خورد و معلم وارد کلاس شد و لی این بار جای اقای کبیری اقای ذاقیان امده بود چون که استاد کار داشتند و نتوانستند به کلاس بیایند.استاد اول کلاس از بچه ها یک روانخوانی گرف و گفت که هر کس ان را بخواند.استاد بعد از خواندن بچه ها داستان هایی از ایات قران را برای ما گفتند و که این نشاندهنده ی عظمت و بزرگی خداست.بعد از ان استاد از بچه ها سوال هایی از گفته هایشان کردند و بچه ها هم از استاد سوالاتی پرسیدند و استاد جواب انها را داد.وقتی استاد به کلاس نظم داد به ما گفت که برای شناخت عالم باید این چند ویزگی را داشته باشیم تا بتوانیم خدا و خلقت خدا را بهتر بشناسیم و بعد از ان استاد کمی ما را در کلا س نگه داشتند تا از معجزه های خداوند برایمان بگویند و بهد از ان زنگ مدرسه به صدا در امد و بچه ها از کلاس خارج شدند.

زنگ چهارم روز دوشنبه ۳۰ بهمن

                      به نام خدا

 امروز در کلاس ریاضی چند سوال از صفحاتی که قبلاً به عنوان تکلیف حل کرده بودیم را چک کردیم و آقای یادگاری مشکلات بچه‌ها را از فصل اول تا پنجم پرسیدند و با یک مثال حل کردند.

ک م م و ب م م

و روش های پیدا کردن آنها و پیدا کردن آنها با استفاده از توان را هم کامل توضیح دادند.

بعد از آن تکالیف را چک کردند و بقیه وقت کلاس را هم به حل آن سوالات پرداختیم.

به عنوان تکلیف هم صفحات ۸۹و۹۰و۹۱

را برای ما قرار دادند.

پنجشنبه ۱۴۰۲/۱۲/۳ از فصل پنج امتحان داریم و تکالیف گروهی به دوشنبه آینده موکول شدند.

سه شنبه زنگ اول قرآن 02/12/1 گروه 4 مسوولیت

امروز چون که اقای کبیری نیمده بودند یک نفر دیگه به جای ایشان اومد داخل کلاس و شروع به حضورو غیاب کردند بعد از حضور و غیاب استد گفتند که کتاب های قرآن را باز کنیم و از روی آن بخوانیم و بعد چند نفر را صدا زدند که از روی صفحات بخوانند بعد از خواندن چند صفحه استاد بحث را تغییر دادند و درباره هفت چیز شروع به گفتگو کردیم ان هفت چیز عبارتند از : 1از کجا امده ایم-2در کجا هستیم-3به کجا میرویم-4شناخت نفس-5شناخت جسم-6-شناخت روح-7ارتباط بین این ها و گفتند که فقط خداوند تمام این ها را میداند چون که او افریننده تمام اینها است و از تمام این ها خبر دارد. و بعد بچه ها شروع به حرف زدن راجع به این موضوع شدند و بعد از چند دقیقه هم زنگ خورد و بچه ها به خارج از کلاس رفتند.

زبان انگلیسی تاریخ 29بهمن

اقای مهری همین که به کلاس امدند سریع بچه ها شروع به جیق جال کردن ومی گفتند امروز نوبت عربی است.بعداستاد گفتند برنام عو شده است و اموز بان دارید. بعدما خیلی ناراحت شدیم. استاد درس را شروع کرد. همان مرور درس 6. بچه ها همه هرچه یادگرفته بودند را فرا موش کردند.

بعد ازمرور کردن درس 6 استاد تکالیف را نگاه کردندواشکالات را گفتند.

بعدیک مروری هم روی در پنج کردند.وکلمات را هم مرور کردند. بعداستاد گفتند الان می خواهم از شما یک کو ییز بگیرم. بعدهمه خیلی نا راحت شدیم وصف کشیدیم برای رفتن به جنگ غول

سرسخت. امتحان از درس پنج بود ونه سخت بود. ولی همه از استرس پکیدیم.

روز دوشنبه 30 بهمن ماه 1402، زنگ سوم

سلام دوستان. امیدوارم حالتون عالیه عالی باشه. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم و خیلی خیلی به مقاله امروز بنده خوش اومدین. روز دوشنبه، زنگ سوم، استاد فیروزنیا ی عزیز وارد کلاس شدند و سریعا به بچه ها گفتند که کتاب های خود را روی میز بگذارند تا درس را مرور کنند و آزمون کتبی را بگیرند. بعد کمی استاد درس را مرور کردند(بسیار جزیی). ما همیک دفتر از دفترمان برداشتیم و استاد هم با نام و یاد خدا امتحان را شروع کردند. آزمون ها به صورت جای خالی بود و ما هم شروع کردیم به پاسخ دادن به آنها. میان یا بهتره بگویم اول امتحان یکی از بچه ها یک سوال کوچک پرسید که همان باعث شد از کلاس بیرون برود و نتواند به ادامه آزمون بپردازد….خلاصه، کمی نگذشت که استاد برگه هارا گرفتند و بین بچه ها به صورت ناشناس پخش کردند که بچه ها به هم نمره بدهند….خلاصه بعد از آن استاد مارا برای آزمون دوم اماده کردند و بعد از آن دوباره برگه هارا دادند که آزمون دوم را بدهیم که خیلی آسان آن آزمون را هم دادیم. بعد از از یکی یا دو دقیقه باقی مانده استاد گفتند که کتاب کار را بنویسیم که وقت کم بود…ولی باز هم این کار را تا جایی انجام دادیم.