زبان انگلیسی تاریخ 29بهمن

اقای مهری همین که به کلاس امدند سریع بچه ها شروع به جیق جال کردن ومی گفتند امروز نوبت عربی است.بعداستاد گفتند برنام عو شده است و اموز بان دارید. بعدما خیلی ناراحت شدیم. استاد درس را شروع کرد. همان مرور درس 6. بچه ها همه هرچه یادگرفته بودند را فرا موش کردند.

بعد ازمرور کردن درس 6 استاد تکالیف را نگاه کردندواشکالات را گفتند.

بعدیک مروری هم روی در پنج کردند.وکلمات را هم مرور کردند. بعداستاد گفتند الان می خواهم از شما یک کو ییز بگیرم. بعدهمه خیلی نا راحت شدیم وصف کشیدیم برای رفتن به جنگ غول

سرسخت. امتحان از درس پنج بود ونه سخت بود. ولی همه از استرس پکیدیم.

فیزیک شنبه6ابان ماه

اقای صیادزاده بعد از سلام کردن گفتند یادتان است که اول سال دفترم که برای شما مثبت هاو منفی هارامی گذارم پرمی شودوالان ترم اول پر شده است ونتیجه اش رامی بینیدواما الان که ترم دوم شروع شده است دیگر راه و روش من رامی دانیدوباید سعی کنید جدول خودتن را پراز مثبت کنید .پس از پایان این صحبت های استادتکالیف هفته ی پیش را دیدند.

عده ای از دانش اموزانی که به اعتکاف رفته بودند این تکلیف را نوشته بودند واستاد به انها فرصت داد تافردا تکمیل کنند. استاد دوباره توضیحی دررابطه با این تکلیف دادند.

درپایان استاد جوایز معتکفین را اهدا کردندوخاطره ای از اعتکافشان که در سال 78رفته بودندبیان کردند.ایشان تکلیف پانزده صفحه ای را در ایام اعتکاشان انجام دادند.و معتکفینی که تکیفشان را انجام نداده اند دلیل قانع کننده ای نداشته اند.

 

 

 

سه شنبه زنگ زندگی12دی

استاد وارد کلاس شد.استاد اقای دوستی به ما کارداریم شامل امتحان ایرادات برنامه روز مادرو….

ماهمه ایرادات ان روزراگفتیم مثلا گفتیم مجری که درباره ی مادر حرف میزد  پزیرایی  تزعینات و….

بعداستاد درباره ی انتحان اخری که اتحان تفکروسبک زندگی است تعریف کرد وگفت امتحانش خیلی سخت است.

اتحان خیلی ربطی به کتابتان نداردوبیشتر ربط به حرفهایی که سرکلاس زده ایم داردوازهمه مهم تر سوال های که درزندگی روزمره اتفاق افتاده می اید که اصلا ربطی

به کتاب ندارد. بعدهمه فکر کرده ایم استاد امتحان را می گیرد که استاد ناگهان مهربان شدوامتحان رانگرفت.

امتحان زندگی

روزامتحان فرامی رسد.اول نوبت امتحان کتبی بود.به م برگه های امتحانی رادادند.اولین سوال این ود که می فتند در تاریخ 6 ابان کلاس زندگی چی کارکردیم؟

بعداین سوال مربوط به این بود که کسی این سوال رامی تواندحل کندکه دفتر زندگی اش کمل باشد.

بعدازامتحان کتبی امتحان شفاهی شروع شد.امتحان را اقای دوستی توضیح دادند.امتحان گروهی بود. درهرگروه هریک نقشی داشتند.مثلا من در گروه نقش کاتب بودم.سیرانی نقشش فرماندهبود.صفری نقشش سخنگو بود.داوری نقشش حساب دار بود.رضایی نقشش مذاکره کننده بود.

بعدکه نقش ها مشخص شدبه هر گروه یک داستان دادندوان دستاناداه داشت که ما باید اطلاعاتیدر این داستان پیدا می کردیم که ادامه ی داستان بود یعنی رمز راپیدا میکردیم وبرگه ی گروهخودمان را پیدا کنیم.

بداز این مرحله به مرحله ی بعدرفتیم.مرحله ی بعد این بود که با 150 سکه ای که داریم برای تزین کلاسمان وسایلی بخریم.

بد که وسایل راگرفتیم برای تزئین کلاسمان تلاش کردیم.

اخر کاراقای دوستی به ما گفتند مستند ساز امروزرا انجام دهیم وبرای امتحان نمره داردوتا امرو وقت دارید.

سه شنبه 7اذر فارسی

امروز اقای مجیدی املا هایی که جلسه ی پیش ازما گرفته بودندرا به ماداد که انها راصحیح کنیم.قبل ازاینکه املا ها را به ما بدهد که صحیح کنیم به ما گفتند که حتی یک خط خوردگی هم غلط بگیریدوبادقت صحیح کنید چوننمره از امتحانتان کم میشود کلماتی راکه دراملا گفتم به ترتیب درس ها است.

ماهم امتحانات املا را صحیح کردیم.

بعداقای مجیدی امتحانات ابان ماه رادادندومابا استرس امتحانات راگرفتیم ودیدیم همه ی نمرات زیر 16 است وما گفتیم همه این امتحان را خراب کردیم که ناگهان اقای مجیدی گفتند نترسید این امتحان تا 16 نمره بود وهرکس که 16 شده باشد یعنی نمره اش 20 است.اقای مجیدی گفتند بعد که امتحانات رادیدید ومشکل خودراهم دیدید امتحانتان را برگردانید.بعد اقای مجیدیگفتند درهم کلاسی راچک کنید شاید درانجا تکلیف بگذارم

بعد ما درس سوم یعنی فصل دوم راروخوانی کردیم ومعنی های درس سوم راهم نوشتیموبعد زنگ خورد.

 

 

 

ممنون ازهمراهیتان

موفق باشید.

چرم

زنگ چرم بود . استاد دیر کرده بود. بچه ها سروصدا می کردند. برای هم گل پایی میانداختند. خلاصه بچه ها خیلی باهم دیگرشوخی میکردند. تا اینکه یک دفعه استاد   امدوخیلی اعصبانی شد. استادگفتندموقعی که من نیستم نبایدشماها کلاس را به هم بریزید. بعدما ازاستاد عضر خواهی کردیم وبعداستادگفتند دیگرتکرار نشود. استاد وسایل رادادندو به ماگفتند جلسه ی قبل بهتون گفتم هرچیزی که ازجلسه ی اول تا الان انجام داده اید را این جلسه بیاورید . بعداستاد دید 90% ازبچه ها نیاورده اند بعد گفتند حتما برای جلسه ی بعد هرچیزی که درست کرده ایدرا باخودتان بیاورید.

بعدانهایی که هنوز جاکارتی را درست نکرده بودند شروع به درست گردن ان شدندوانهایی که جاکارتی رادرست کرده بودند شروع به ساختن هرچیزی که دوست داشتند کردند.

استاد گفتند اگر می خواهید کارتان زیباتر بشود ازدوخت ضبدری استفاده کنید.

 

 

ممنون ازهمراهیتان

مهارت چرم

زنگ مهارت بود. معلم اول به ما دوخت ضبدری یادداد. سپس به ما وسایل راداد . بعد بعضی هاکه کارجلسه ی قبل را که جا کارتی بود را هنوز تمام نکرده بودند همان را ادامه دادند ودرست کردند. انهایی که کار جلسه ی قبل راتمام کردند بعضی ها سرکلیدی درست کردند.

معلم به ماگفتند اول الگورا روی مقوا بکشید و بعد ان را ببرید واین الگو را روی چرم بادقت بکشید وسپس ان راببرید.

بعد از اینکه الگورا بریدید دورش را سورا خ بزنید چون می خوا هیم الگو هارا به هم بدوزیم .

استادگفت بادقت سوراخ بزنید وفاصله ی بین سوراخ هارا حفظ کنید تابرای دوختن ان مشکلی نداشته باشید.

 

ممنون از همراهی شما       موفق باشید.

روز یکشنبه زنگ آخر مهارت چرم

روزیکشنبه زنگ اخرمهارت چرم داشتیم.استادچرم وسایل رابه بچه هاداد. استادبه هرکس نیم مترچرم داد   یک تخته ی مخصوص چرم دوزی   قیچی و….

بعدازاین که استادوسایل رادادبه ما گفتندکه روی چرممان اسم خدمان رابنویسیم.بعدشروع به درست کردن چیزی که دوست داریمش شدیم.مثلابعضی ها جاکارتی درستکردند یابعضی ها سرکلیدی درست کردند.