هنر ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

امروز آقای علی خاستی وارد کلاس ما شدند و داستان امروز  را راجع به شهرهای خیالی و فانتزی ترسناک توضیح دادند مثلاً می‌گفتند یک امپراطوری بود که در آن امپراتوری قهرمانی وجود داشت و آن قهرمان مردم شرور آن کشور را شکست داد یا مثلاً یک داستان گفتند که شهر بود که از سبزیجات تشکیل شده بود که امپراتوری آن شهر سبزیجات هویج‌ها بودن و هویج‌ها آن جا را  اداره می‌کردند یا یک امپراطور ظالمی بود که توسط شورش مردم آن شهر شکست خورد و از بین رفت بعد استاد به ما گفتند که  گروه‌های دو یا سه نفره تقسیم بشید همه این کارا کردند هر کسی راجع به یک شهری حرف می‌زد یکی ترسناک دیگری قهرمان و غیره بچه‌ها اول باید شخصیت قهرمان پای خود را انتخاب و سپس راجع به آنها داستانشان را بنویسند و سپس نقاشی و تصویر آن شهر خیالی را بکشند و در کلاس ارائه دهند.

 

تکالیف : برای جلسه بعد بچه ها  باید داستان شهر خیالی خود را آماده کنند و در کلاس ارائه بدهند.

کلاس تلاش هندسه 1402/9/2

سلام . اقای بهرامی در اول کلاس برگه های امتحان را دادند . بعد رفتند سراغ حل کردن تمارین کتاب . در ص 42 چند تا نکته گفتند :

1: در کاشی کاری با 5 ضلعی منتظم ، پنج ضلعی با لوزی کامل میشود

2: 12 ضلعی منتظم با مثلث متساوی الاضلاع کامل میشود

3: فقط با اشکال مثلث ، مربع و 6 ضلعی میتوان کاشی کاری کرد

در ص 43 داریم که :

مجموع زوایای داخلی یک n ضلعی را میتوان با این راه حل به دست اورد :      180 *(n-2)

و در اخر تکلیف را تمرین ص 41 و 45 را دادند

حرفه و فن محمد طاها یزدیان

سلام به همه

امروز بهتر از هفته پیش بود زیرا همه منفی ها با یک رنگ بود و زیبایی و جلای زیبایی به دفتر اقای موذنی می داد شاید بپرسید در کلاس چه گذشت خب منم جواب می دهم هیچی همانطور که می دانید بجز منفی اتفاق خاصی نیفتاد

چرا یکی افتاد اقای اسم نمی برم داشت اخراج می شد البته شد ولی خارج نشد داخل کلاس بود ولی ضاتی بیرون کلاس بود

پس هیچی نشد ولی من می نویسم

اتفاقات بسیار مهم: محتابی ۴ بار خاموش روشن شد😮

مهم تر از ان ماژیک قرمز تموم شد

و حتی مهم تر از ان هیچ کس غیر یک نفر مثبت نگرفت ولی تعداد بند انگشت شماری منفی نگرفتند

به دلیل بدون محتوا بودن این بخش نوشتن را تمام می کنم (چه کنم اتفاقی نیفتاد)

ولی چون کمه کمی دیگر می گویم

نقشه به درد اصلاح قبل از ساخت می خورد

واقعا چیزی به ذهنم نمی رسد

خدانگهدار


 

زنگ اول روز سه شنبه حساب تلاش

سلام به همه دوستان
مثل همیشه زنگ اول ریاضی اول از همه استاد تکالیف را دیدند و بعد با هم از روی دیتاشو دیدیم و نوشتیم یا تصحیح کردیم
کلاس خیلی شلوغ میشد و به هم میریخت ( مثل اکثر مواقع ) و همه چیز تقصیر کرمانی بود کتاب کار را تا صفحه ۱۵ حل کردیم و سراغ کتاب رفتیم و صفحات ۵۳ ۵۴ و ۵۶ را نوشتیم وسط حل کردن بودیم که زنگ خورد

کلاس نگارش ۱۴۰۲/۰۸/۲۹

خب سلام ، من دوباره اومد که حکایت های گلستان رو براتون مستند سازی کنم

استاد وارد کلاس شد و شروع به پرسش کرد متاسفانه بیشتر بچه ها بلد نبودند و گفت که هفته بعد درس این هفته را میپرسد و نمره میگذارد ‌.

بریم سراغ حکایت اول :…..


حکایت ۱۳ باب چهارم

سنجار=مسجدی در اطراف عراق

تطوع=کاری برای خداکردن

امیر=صاحب مسجد 

یک نفر درمسجدی در اطراف عراق به خاطر نزدیک شدن به خدا اذان میگفت

او جوری اذان می گفت که نمازگزاران اورا نفرین میکردند .

صاحب مسجد یک ادم باشکوه و عادل بود‌و دلش نمیخواست که موذن را برنجاند روزی به او گفت :ای مرد بلند مرتبه این مسجد ده موذن قدیمی دارد و من به همشان ۵ دینار می‌دهم اما به تو ۱۰ دینار می‌دهم که بروی.

موذن با این نظر موافقت کرد و رفت .

بعد از مدتی به مسجد برگشت و گفت: توسر من را کلاه گذاشتی که ۱۰ دینار به من دادی من جایی رفتم که آنها ۲۰ دینار می‌دهند و می‌گویند برو اما من کوتاه نمی ایم

صاحب مسجد خنده‌ای کرد و گفت: انقدر زیر بار نرو تا ۵۰ دینار بدهند😂

    به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گل         چنانکه بانگ درشت تو می‌خراشد دل

بیت = ضرب المثل


خب با هم حکایت اول را خوندیم اما اینجا کلاس تمام نشد و تازه سراغ حکایت قشنگ بعدی میرویم:…


باب ۵ حکایت ششم

یک شبی را به یاد دارم که یک نفر آنچنان از در آمد تو که چراغی که بغلم بود افتاد و خاموش شد.

 سری طیف من یجلو به طلعته الدوجا          شگفت آمد از بختم که این دولت از کجا

چراغ=شمع

گفتن خاموش شد—–یعنی شمع پخش زمین شد

دولت=شانس

عتاب=دعوا

همین که نشست شروع کرد به دعوا کردن

چرا تا من رو دیدی چراغ را خاموش کردی گفتم به دوتا دلیل:

1_به آن دلیل که فکر کردم آفتاب درآمد 2- این بیت به ذهنم اومد :

          چون گرانی به پیش شمع آید                 خیزش اندر میان جمع بکش
            ور شکر خنده‌ای شیرین لب              آستین اش را بگیر و شمع بکش

با صدای زنگ🕘 کلاس به پایان خود رسید .

تکلیف رو اون پایین براتون نوشتم.

 

 

 

 

 

 

 

تکلیف:
ص ۳۶ کتاب نگارش و تمرین معنی و روانخوانی درس این هفته

ادامه مطلب

کلاس زبان انگلیسی تلاش ۹/۲

 « بسم الله الرحمن الرحیم »

خب اول از همه استاد که وارد کلاس شدن تکلیف ها که باید چاپ میکردیم رو گرفتند.

بعد وقتی خواستند که درس را شروع کنند اتفاقی یه پیچ از عینک استاد افتاد و حفیظی و پرهام خودشون رو کشتند که اونو پیدا کنند و اخر هم پیدا نشد.

بعد استاد کلمات جدیدی از روی پاورپوینتی که اماده کرده بودن گفتند.

و فایل کلماتی که گفتند هم تو هم کلاسی موجود هست.

« خدا نگهدار »

یکشنبه 1402/9/6

اول برای شروع کلاس آقای معتمدی بچه هارا به حیاط بردند. وموارد مورد نیازی که باید رعایت کنیم را بهمان گفتند. ویکمی هم در باره جشنواره دوباره نگاه کن توضیح مختصر دادند که چه مزیت هایی دارد.بعد آزمایش را شروع کردند. یک نکته درمورد مخلوط کردن یونولیت و بنزین گفتند. استاد گفتند که اگر این دو ماده را مخلوط کنیم چسب درست میشود. ویک آزمایشی هم انجام دادند که نشان دهند تبخیر عمل گرما گیر است. بعد یک دفعه انگشتشان را داخل مخلوط یونولیت و بنزین که آتش زده بودند کردند و انگشتشان آتش گرفت و بعد چند ثانیه خاموش شد. آمااا همینجوری انگشتشان را در این مخلوط نکردند. اول دستشان را خیس کردند بعد وارد این مخلوط کردند. به دلیل این دستشان نسوخت چون بنزین فقط آب دست را تبخیر کرد. بعد این آزمایش جالب و زییبا به کلاس رفتیم. آقای معتمدی شروع به درس دادن کردند.

تاصفحه 24 کتاب درس دادند

تکلیف: ندادند

فرمول بدست آوردن حد اکثر الکترونی که میتواند در یک لایه فرار گیرد:2nبه توان 2

                                                               به امید دیدار.

 

                                                                                                                                                             پایان

پیام های آسمانی⚚هشتم کوشش⚚جلسه۹

⚠️هشدار⚠️

در کلاس اتفاقات خنده دار نیوفتاده.تروخدا موقع خواندن متن الکی بخندید

ᨎᨎᨎᨎᨎ

جلسه ۹          

ᨖᨖᨖᨖᨖᨖ

⃟ ͍̼̫͍̼̫͍̼̫͍̼̫̼̫͍̼̫̞̩̪̺     ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ_༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ༆ٜ۪ٜ۪ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ ༒̬̭̟̙̘̟̝̺͎͎͎͔͎͍̽̚҉҈࿆͍͍͍͍͍͍͍͍͍ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ🕷͎͍͍͍͍͍͍͍͍̼̻̻̻̻̻̻̻̻̻̽🕸ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ͍͍͍͍͍͍͍͍͍͍͍͍҉༼ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ҉͎͍͍͍͍͍͍͍͍͍͍͍ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ🕸҉ཽ͎͍͎͍͎̻̼͙͎͍ٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜٜ᷍ᮤᮤ࿆🕷̙̘͎͓͍͖͕͔͍̂̃҉ཽٜٜٜٜٜٜٜ࿆༒࿆ᷤ҉͍͍͍͍͍ٜٜٜٜٜ͘

 

 

 

❒ پرسش و پاسخ درس ۴

❒ { برسی دفتر

.  {زمان سنج:پنج دقیقه‌-> خواندن درس 6

❒درس پنج تحویل پروژه گروهی

پادکست

حداقل سه نفر

حداکثر پنج نفر

| دوبله

| آهنگ زمینه

| تدوین

| جمع آوری اطلاعات + نوشتن متن

| بارش فکری

❒توضیح پادکست:1-جواب بودن-2-در مدت 5 دقیقه->هفته بعد

❒ چرا لازم است که غذا بخوریم؟ 

❒ آداب نماز :مستحب-بهتر می‌شود – اثر بیشتر

❍احکام نماز: واجب-اگر انجام ندهم-> باطل میشود

لباس و بدن‌ ⇜فهمیده باشم߷باطل

.             ↲⊶نفهمیده باشم⊷ صحیح

تکلییییییییف”””””ݒآכڪښٺ”””””

برای اطلاعات بیشتر رو این لینک کلیک کنید

 

زنگ ورزش ۶٫۲

سلام علیکم

 

امروز مثل همیشه با اتوبوس کلاس ما و کوششو بردند. توی اتوبوس طبق معمول از هم ور صدای شعری نیومد و همون آش و همون کاسه.

این دفعه سالن اول کلاس ما و سالن دوم کوشش بود. اول از همه مثل همیشه یه فوتبال خر تو خر و بعدم گرم کردن.

 

اما داستان بعد از گرم کردن با بقیه روز ها متفاوت بود حالا چی؟…

فوتبالمون چهار تیمه بود و هر دو تیمی که بالا بودند باید امتحان ورزش می‌دادند که این امتحان از داراز نشست و پلانک تشکیل شده بود.

رکورد دراز نشست: ۵۰ عددمحمدصدرا عبدالهی

رکورد پلانک: ۵ دقیقهحسین مهرعلیان

 

اما فوتبال…

سرگروه اول: علیرضا عاصمی

سرگروه دوم: حسین مهرعلیان

سرگروه سوم: محمدعرفان زمانی

سرگروه چهارم: سید محمدصادق میرمحمدصادقی

به هر تیمی حد اقل ۴ بازی رسید ید اما آخر کار به خاطر امتحان خیلی فوتبال تو هم تو هم شده بود و قبل از بازی آخر تیم زمانی از هم پاشید که خود زمانی با تیمی مهرعلیان رفت و بقیه تیم بازی نکردند.

 

و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته