مستند سازی زنگ سوم فارسی

از بعد امتحان ها وقتی معلمی وارد کلاس می شود همه بچه ها بلند می‌شوند و به هیتلر سلام می‌دهندو امروز هم برای اقای صادقی اجرا کردند ،اقای صادقی از ما ناامید شدند و از خدا طلب عقل دادن به ما را کردند 😂         بعد  دو کتاب از کیفشان در اوردندو

یکی از این کتاب ها را خواندند ، هدف از خواندن این شعر این بود که غالب شعر غزل را به ما یاد بدهند .

بعد از دقایقی صدا های خنده‌ی اقای رفایی و اقای قریشی امد ،اقای صادقی از انها پرسید به چه چیزی می‌خندید، انها گفتند روی خشتک اقای روحانی یک سوسک است ،اقای روحانی همان وقت یک جیغ بلندی کشید و از جایش بلند شد و اقای صادقی شک کردند در مدرسه ی دخترانه هستند یاپسرانه، در همان حال اقای داوری که جلوی میز اقای صادقی خواب بود یک‌دفعه ترسید و از خواب بیدار شد .

بعد استاد گفتند کتاب را باز کنید و صفحه ی ۶۸ را بخوانید، بهد از ان کلمات ان را معنا کردیم ،وقتی که تمام شد به صفحات قبل برگشتیم و روان خوانی را خواندیم. در اخر کلاس هم یک جزوه ی کوچک هم دادند که در مورد همان هسته و وابسته بود .


جزوه : گروه اسمی از دو بخش است یکی هسته و دیگری وابسته ،وابسته دو باره از دو بخش است یکی پیشین که قبل از هسته می ایدو دیگری پسین که بعد از هسته می اید و به ان صفت بیانی میگوند ،حالا صفت بیانی یعنی چه : یعنی صفتی که یکی از ویژگی های هسته را بیان کند 

مثل : دانش اموز کوشا ، دانش اموز هسته است و کوشا صفت بیانی است .

 

بدرود 🖐

هنر

به نام خدا

سلام

در اول کلاس یک سلام به هیتلر رفتیم و هرچه داشتیم رو کردیم بعد از تمام شدن هنر هایمان زنگ هنر شروع شد استاد گفت از بین این کار ها کاری را انتخاب کنید که همه فونت سازی را انتخاب کردند بعد هم قرار شد که بچه ها کوشش را با فونت های مختلف بنویسند در ادامه هم مشق ندادند ولی گفتند نمره ها را در همکلاسی ثبت می کنم

این هم از زنگ هنر

امید وارم که به کار شما هم آمده باشد

خدانگهدار

پایان

1402/11/9 تجربی

به نام خدا
امروز دوشنبه است وکلاس آقای معتمدی دوباره شروع شد.ولی این دفعه هیچ کدام از بچه ها پاچه خواری نکردند و کلاس سریع شروع شد.ولی رشمانی درمورد گلی که گم کرده بود  با استاد بحث کرد و 3 دقیقه از کلاس را مختل کرد. جواب استاد هم به این صحبت های رشمانی این بود که بعدا دوباره برایت می آورم.
بعد آقای معتمدی به سراغ سوالی که قریشی ازشون کرده بود رفتند و جواب آن را دادند.
بعد سراغ درس رفتند.بین درس درمورد آزمایش های کتاب هم توضیح میدادند. آقای معتمدی درس 5 را تمام کردند و کلاس امروز را به پایان رساندند.

تکلیف:ندادند

                                                                                                                                                                         درپناه حق

                                                                                                                 پایان

تجربی 1402/12/7

به نام خدا.سلام

کلاس آقای معتمدی دوباره شروع شد.ولی استاد که وارد کلاس شدن گفتن که یک برگه بزارین روی میز تا سوالات امتحان را بگم.استاد شروع کردند که سوالات را بگن فقط یک خوبی داشت که آن این بود آقای معتمدی همان سوالاتی که به کلاس پایین گفته بودن را به ما گفتن.استاد گفتن که 10 دقیقه و 12 ثانیه وقت دارید به سوالات جواب بدین.ولی همون طور که میدانید مهربونی استاد با عث شد که یکم زمان بِیتر بشه. و بالاخره جریان امتحان تموم شد(سوالات آسون بود).بعد آقای معتمدی یکم مطلب علمی برامون گفتن و سراغ درس جدید یعنی درس 7 رفتن. استاد صفحه اول را درس دادند و کلاس را به پایان رساندند.

تکلیف:ندادند

                                                                                 یا علی خدانگهدار

خلاصه زنگ سوم فارسی


اول استاد کلاس را با حضور و غیاب شروع کرد و سپس فعالیت نوشتاری زنگ قبل که قسمتی از آن مانده بود را حل کردیم‌.اقای صادقی گفتند درس ۱۱ را باز کنید و از اقای حدادی خواستند که از روی آن بخواند و در وسط درس یک کلمه بود که استاد گفتند ایران در این متن چه آرایه ای دارد؟

بچه ها آرایه را با نقش اشتباه کرده بودند و اقای صادقی فرق آرایه را با نقش های دستوری گفتند.

دستور زبان:نقش های دستوری مثل متمم،نهاد،مفعول و ..‌‌

زیبایی شعر:آرایه های ادبی مثل تشبیه،مبالغه،مراعات و نظیر،تضاد و ..‌



بعد یک آرایه ی ادبی گفتند به نام((مجاز))

مثال:سر آن ندارد امشب که براید آفتابی

سر :مجاز از قصد و نیت است.

بعد خود آقای صادقی شعرصفحه ۸۳ را خواندند ،بعد یکی از بچه های کلاس گفتند که آن را بدون غلط بخواند و سپس شعر را معنا کردند.در همان صفحه زندگی نامه شاعر شعر را از اخر کتاب خواندیم که نام ان ادیب الممالک فراهانی بود و استاد فرمودند که برای امتحان خیلی مهم است و در اخر کلاس هنگامی که زنگ در حال خوردن بود گفتند املا از درس ۸،۹،۱۰،۱۱داریم.

 

به نام خدا

ادامه صفحات کتاب کار را حل کردند.


تکلیف↙️

کتاب کار تا پایان فصل ۶

تجربی 1402/12/14

به نام خدا سلام

کلاس آقای معتمدی شروع شد اما این دفعه رشمانی یکم پاچه خواری ریز کرد و بعد استاد درس را شروع کردند.آقای معتمدی اول در حد 30 دقیقه خلاصه درس 6 و یکم درس 7 را دادند.فقط قبل از این که خلاصه را شروع کنند یکم درمورد قانون های کشور برایمان توضیح دادند.بعد استاد گفتن برای آخرین بار درمورد تولید… در درس 6 حرف میزنم و جلسه بعد سراغ درس میرویم.آقای معتمدی شروع به توضیح دادن کردند. استاد امروز سراغ کتاب نرفتن و تا آخر کلاس درمورد همین موضوعا صحبت کردند و کلاس را به پایان رساندند.

تکلیف:ندادند

                                                                      درپناه حق

فناوری هشتم کوشش1402/11/10

سلاااااااام به🖐️چیطورین خبین خوشین رو به رشدین؟

آقا امرو حجاقا اخوان 👨‍🏫 اومدندا گفدن که شهروندی الکتورونیکی یک خلاص شد آ رفدن

سراغی شهروندی الکتورونیکی دو.رفدن تو سایتی جشنواره فیلمی کوتاهی مردسه.

آ رفدن تو آموزشاش آ یخده فیلماشا نشون دادن آ گفدن باقیشا خوددون برین بیبینین.

اگه میخَین برین تو سایتش دسی مبارکا بزنین 👈اینجا👉

تا دورودی دیگر بودورود 🫡

مستند سازی درس فارسی زنگ سوم

امروز آقای صادقی وارد کلاس شدند و همان لحظه گفتند کتاب ها رو باز کنید و از اقای ثقفیان خواستند که درس ۱۰ را بخواند و خودشان آن را معنی کردند.امروز به خاطر اردو کلا کلاس رو هوا بود و بچه ها دل تو دلشون نبود که هر چه زودتر کلاس تمام شود و به اردو بروند.آقای صادقی چند تذکر کوچک داد تا بچه ها آرام شوند وادامه درس رو معنا کردند و دوباره از آقای ثقفیان خواستند که ادامه درس رو بخوانند‌.بعد از اتمام درس بچه ها طلب مشاعره خواستند که میان اقای کلاهدوزان و اقای بزاز و استاد صادقی مسابقه برپا شد.اول آقای صادقی شروع کرد و در اخر هم ،همه را  درو کردند.در اخر زنگ گفتند کویز از درس ۸ و ۹ داریم که باید اماده باشید.

کلاس نگارش ۱۴۰۲/۱۰/۱۲

سام و علیک

و وداع با گلستان 🫀

اقای رضایی وارد شدند و گفتند این جلسه اخر ما با این کتاب است

درمورد چایی های مدرسه صحبت کردند

و گفتند گمان کنید در خیابان کسی میخواهد کیف شما رابازکند و وقتی باز کند با کتاب گلستان سعدی مواجه شود صحنه ای از این قشنگ تر هم مگه داریم؟؟🥺🥺

و باز هم از طعم چایی های مدرسه گفتند 😅

و از میان کتاب گلستون برگه های امتحان را به بچه ها اهدا و با نمره های درخشاااان خود بعضی خوشحال و بعضی ناراحت شدند🤣😭

بدرود تا دیداری دیگر….