قرآن کلاس هدف ۱۴۰۲/۱۲/۱۵
استاد اول وارد کلاس شدند و حضور و غیاب کردند سپس گروه های جدید را دیدند و از بچه ها پرسیدند که آماده ی پرسش هستد و همه تایید کردند و بعد استاد صفحه ی ۳۰۵ را به گروه یک گفتند که بخوانند که با آقای زندی شروع شد و بعد از آن صفحه ی ۳۰۶ را با گروه دو خواندند و شروع کننده اقای افشاری بود و بعد به گروه سه گفتند که صفحه ی ۳۰۷ را بخوانند و بعد به گروه چهار گفتند که صفحه ی ۳۰۸ را بخوانند و اقای کفعمی صدرا ایه اول را شروع کردند و بعد به اقای ربیع گفتند که ترجمه ی ایه ی ۴۲ را از صفحه ی ۳۰۸ را بخوانند و بعد از بچه ها نظرشان را پرسیدند و بعد یک نکته از ایه گفتند و بعد به گروه ۵ گفتند که صفحه ی ۳۰۹ را شروع کنید به خواندن و بعد از ان به بچه ها گفتند که صفحه ی ۸۶ کتاب و درسی را گفتند که باز کنید و بعد به اقای احمدی گفتند که بخوانند و تمرین های ان را حل کند و رعد گفتند که تکلیف را در همکلاسی میگذارند
قرآن کلاس هدف ۱۴۰۲/۱۲/۱
استاد اول وارد کلاس شدند و ما دیدیم که بجای اقای کبیری یک استاد دیگر امده است و بعد حضور وغیاب کردند و بعد به اقای دژفر گفتند که نصف صفحه ی ۲۹۸ قران کامل را به خواند و گفتند که امروز کمی قران میخوانیم و برای ادامه نهجل البلاغه میخوانیم و بعد یکی یکی بچه هارا صدا میزدند تا قران بخوانند و درباره ی ایه ی مخصوص ان صفحه که مربوط به مهربانی خداوند بود صحبت کردند و بعد از ان ایه خواندن را شروع کردند و درباره ای عذاب الهی و کار خوب بحث کردند و بعد نهجل البلاغه خطبه امام علی را برای ما خواندن واقای هاشمی یک داستان برای ما گفتند و بعد استاد قسمتی از خطبه متقین را برای ما گفتند که درباره ی کسانی بود که هرکار بدی میکردند سریع میفهمیدند و توبه میکردند و از کارشان باز میگشتن و بعد دوباره قران خواندن را شروع کردند و بعد خواندن صفحه ی ۲۹۹ را با اقای سلیمی شروع کردند و باز هم یکی یکی یچه هارا صدا میزدند که بخوانند و بعد اقای معصوم نیا کمی از سوره ی بقره خواندن و بعد استاد یک شعر برای ولادت امام علی خواندن و بعد استاد برای پایان کلاس تکلیفی به ما ندادند
زنگ اول قرآن 1402/11/24
استاد وارد کلاس شدند اما با ظاهری متفاوت.استاد گفتند از هر گروه یک نفر برود پایین وبرای بقیه قرآن بیاورد.بعد از آن استاد یکی یکی بچه ها را صدا کرد و گفت که هر کس یک صفحه را بخواند تا اگر اشکالی دارد را بر طرف کنیم.بعد از آن استاد گفت که کتاب های قران را از کیف هایمان در بیاوریم و تمارین ان را به صورت فردی بنویسیم تا بعد از ان تمارین را چک کنیم.بچه ها بعد از اینکه انها تمام تمارین را نوشتند و درست کردند استاد گفت که برای هفته ی بعدی همه روانخوانی را تمرین کنند و برای هفته ی بعدی بخوانند.در اخر هم زنگ خورد و بچه ها با شور و نشاط از کلاس خارج شدند.
ممنون از نگاهتون
زنگ اول قرآن 1402/12/1
زنگ خورد و معلم وارد کلاس شد و لی این بار جای اقای کبیری اقای ذاقیان امده بود چون که استاد کار داشتند و نتوانستند به کلاس بیایند.استاد اول کلاس از بچه ها یک روانخوانی گرف و گفت که هر کس ان را بخواند.استاد بعد از خواندن بچه ها داستان هایی از ایات قران را برای ما گفتند و که این نشاندهنده ی عظمت و بزرگی خداست.بعد از ان استاد از بچه ها سوال هایی از گفته هایشان کردند و بچه ها هم از استاد سوالاتی پرسیدند و استاد جواب انها را داد.وقتی استاد به کلاس نظم داد به ما گفت که برای شناخت عالم باید این چند ویزگی را داشته باشیم تا بتوانیم خدا و خلقت خدا را بهتر بشناسیم و بعد از ان استاد کمی ما را در کلا س نگه داشتند تا از معجزه های خداوند برایمان بگویند و بهد از ان زنگ مدرسه به صدا در امد و بچه ها از کلاس خارج شدند.
سه شنبه زنگ اول قرآن 02/12/1 گروه 4 مسوولیت
امروز چون که اقای کبیری نیمده بودند یک نفر دیگه به جای ایشان اومد داخل کلاس و شروع به حضورو غیاب کردند بعد از حضور و غیاب استد گفتند که کتاب های قرآن را باز کنیم و از روی آن بخوانیم و بعد چند نفر را صدا زدند که از روی صفحات بخوانند بعد از خواندن چند صفحه استاد بحث را تغییر دادند و درباره هفت چیز شروع به گفتگو کردیم ان هفت چیز عبارتند از : 1از کجا امده ایم-2در کجا هستیم-3به کجا میرویم-4شناخت نفس-5شناخت جسم-6-شناخت روح-7ارتباط بین این ها و گفتند که فقط خداوند تمام این ها را میداند چون که او افریننده تمام اینها است و از تمام این ها خبر دارد. و بعد بچه ها شروع به حرف زدن راجع به این موضوع شدند و بعد از چند دقیقه هم زنگ خورد و بچه ها به خارج از کلاس رفتند.