کلاس ورزش تلاش 12/10

«بسم الله»

امروز نسبت به روز های دیگه اتوبوس زود تر اومده بود سریع سوار اتوبوس همیشگی شدیم.
بعد وارد شدن به ورزشگاه چون میر محمد نبود و بقیه نمی‌خواستند تیم بکشن من و جوانی و عاصمی تیم کشی کردیم.
تو خود بازی ها هم نسبتا متعادل بود و هیچ تیمی بیش از حد قوی نبود و همه از بازی لذت بردن با اینکه آقای ملکی هم بازی میکرد.
تمام…

پنجشنبه، 28 دی، امتحان زندگی

سلام دوستان. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم. امیدوارم از مستند سازی امروز بنده لذت ببرید.امروز پنجشنبه، 28 دی ماه، ساعت 8 صبح، بعد از پخش زیبای سوره ایت الکرسی، آقای دوستی برگه های امتحانی کلاس مسیولیت را دادند. امتحان امتحانی نسبتا آسان بود و راحت میشد به سوال ها جواب داد. حالا بحث مهم را بزنیم، یعنی امتحان دوم که از دید من مثل بازی زندگی بود را. امتحان خیلی عجیب بود…میدانید…هر کدام از بچه های گروه، کاری بر عهده شان بود. مثل یکی کاتب بود..یکی فرمانده بود..یکی حسابدار بود و….بدین ترتیب ما باید سکه های خود را زیاد میکردیم و کار های دیگر…برای مثال یکی از بهترین کار هایی که داخل این امتحان کردیم، معامله یک سری چیز ها بود. برای مثال ما خودمان قیچی را 5 سکه خریدیم ولی وسط امتحان میتوانستیم آن را 10 تا 15 سکه به فروش بگذاریم.
اما مهم ترین چیز داخل این امحان از نظر من این بود که، ما همان اول کار باید یک منطقه را میخریدم….یعنی به صورت دیگر میخریدم تا بتوانیم در آنجا کار هایمان
را انجام دهیم. ما میتوانستیم یک جایی را با قیمتی بخریم. برای مثال ما یعنی گروه 2 مسیولیتف همان کلاس خود را به قیمت 5 سکه خریدیم و 25 سکه به استاد دوستی فروختیم. امیدوارم از کار من لذت برده باشید. خدانگهدار.

اردو روز سه شنبه

به نام خدا

اردو باغ جوان

روز سه شنبه صبحگاه که تمام یک صبحانه دل چسپ خوردیم مدرسه زحمت کشید صبحانه ای خوشمزه برای ما آماده کرد.

بعد از صبحانه آقای اخوان چند سر گروه را انتخاب کردند تا گروه بندی بشویم.هر دو گروهی با یک مربی بودنذ.

گروه ما که با آقای رفیعیایی بود اول به زیپ لاین رفتیم.سپس به پیت بال رفتیم که من اول بازی یک تیر به کلاهم خورد.سپس به فوتبال رفتیم.تیم ما با تیم حریف مساوی کرد.وضو گرفتیم و نماز خواندیم.بین دو نماز یک عصرانه ای به ما دادند.نماز که تمام شد حدود 20 دقیقه برای بازی دلخواه مانده بود من و آقایان حق شناس و صفری با کارت تخفیف من به کارتینگ رفتیم.

بعد سوار اتوبوس شدیم و به مدرسه بازگشتیم.آن روز به ما خیلی خوش گذشت.