زندگی, هفتم هدف

محمد علی اله یاری بیک

به نام خدا اقای رفیعی وارد کلاس شد و نشست حضور غیاب کردن و بعد گفتند علان من گزارش های گوره های که مسولیت های چوب لباسی و تابلورا به عهده ی شما سرگروه گرو چوب لباسی اقای معصومیان را صدا زد گزارش بده اون اول در مورد شکل زاهر ان حرف زد دندونه دار زمینی دیواری و بعد قیمت ان حرف زد و گفت صدو بیست و پنج هزار تومان خرید کردیم سوم درمورد محل وسل کردن ان حرف زد و بعد تمام بعد اقای سلیمی امد سر گوره  گروه تابلو اول دمورد شکل اندازه ان حرف زد فومی شیشه است چیه فومیست و بعد درمورد تزینات ان حرف زد و در اخر درمورد محل ان حرف زد     پایان

دیدگاهتان را بنویسید