زندگی, هفتم هدف

خلاصه فیلم شامپانزه‌ها

به نام خداوند جان و خرد

این فیلم درباره بچه شامپانزه ای به نام اسکار است که در یک جنگل بکر و دست نخورده دیده به جهان میگشاید این کودک وقتی کمی بزرگ میشود قدرت بدست آوردن غذا به تنهایی را نداشته و از شیر مادرش تغذیه می‌کرده و مادرش برای اینکه شیر داشته باشد باید فندق میخورد.              شامپانزه ها از باران بیزارند و هر وقت باران می آمد اسکار به آغوش مادر پناه میبرد ، بعد از بارش باران مادرش می میرد مادر اسکار می میرد و او متوجه نمیشود و خیلی به جستجوی مادر میرود و کم کم از جستجو ناامیدمیشود و دنبال کسی میگردد که برای او مثل مادرش باشد و در این حال با این فکر می افتد که مادرش چگونه غذا پیدا میکرد ، یک دوست پیدا کرد که بعد از چند روز اسکار را به فرزندی قبول کرد و هر کاری مادر جدیدش انجام می داد اسکار هم انجام میداد.

سوالات،: ۱-جایگاه غربضه : عریضه  گرسنگی و پیدا کردن کسی که بتواند به جای مادرش باشد.                                                                  مقایسه کنیدشامپانزه را با انسان ؟نمیتوان گفت تقریبا مثل انسانها هستند   غریزه چیست ؟غریزه به معنای علاقه ها و مهارت های معلوماتی است که موجود زنده بدون آموزش و از ابتدای تولد به صورت بالقوه و یا بالفعل با خود دارد