حساب, هفتم مسوولیت

دوشنبه 16 بهن ماه، زنگ چهارم.

سلام به همه شما، دوستان عزیز و گرامی. من امیر محمد سعادتمند فرد هستم و خیلی خیلی خوش آمدید به این مقاله از بنده. امروز دوشنبه، شانزدهم بهمن ماه، از روز هایی بود که ما با استاد یادگاری 1 زنگ کلاس داشتیم. استاد یادگاری وارد کلاس شدند. استاد اول از همه یک حدیث بسیار زیبا گفتند. بعد از آن استاد یادگاری شروع کردند به حضور و غیاب کلاسی.بعد از آن، استاد فرمودند که کتاب های ریاضی را باز کنیم. بعد از آن استاد گفتند برای کسانی که کتاب هایشان فنری است گفتند: کتاب تان باز باشد( منظورشان هر دو طرف بود). استاد در حین این که بچه ها سر تابلو میرفتند و سوالی را حل میکردند، کتاب های آنها را هم ملاحظه میکردند. همینطور گذشت تا وقتی که به سوالاتی رسیدیم که پای تابلو یی نبود و فقط باید جواب میدادیم. همینطور که خواندیم کم کم به سوالات ب.م.م و ک.م.م رسدیم. وقتی که داشتیم از روی آنها فقط میخواندیم، متوجه شدیم که چند تا از بچه ها در حل سوالاتی مثل ب.م.م و ک.م.م مشکل دارند. استاد یادگاری شروع کردند به مرور خیلی جزیی ولی مفید. بعد از مرور استاد، چند صفحه از کتاب کار را حل کردیم و بعد از آن زنگ مدرسه هم خورد و….تا مقاله دیگر، بدرود.