زندگی, هفتم هدف

امتحان زندگی1402/10/28

 به نام خدا

آزمون را به همه بچه ها دادند و برای هر کلاس جدا بود 4 تا سوال بود که 35 دقیقه وقت داشت که نه 1 دقیقه اضافه آمد نه 1 دقیقه کم درست و به اندازه بود.

به بچه ها گفتند بروند بیرون تا معلم های زندگی آماده شوند و بعد ساعت 8:45بود که جای هر گروه را مشخص کردند و گفتند اینجا بنشیند تا برای همه توضیح دهند که باید چه کار کنند.

هر گروه 5 نقش دارد که این نقش ها  عبارتند از :فرمانده=کنترل کردن اعضا گروه، حسابدار=خرج و امتیاز های هر گروه را حساب کند، سخنگو=هر حرفی که هر گروه دارد را فقط سخنگو هر می زند و بقیه اگر حرف بزنند امتیاز کم میشود، کاتب=تمام کار های امروز امتحان فعالیتی را می نویسد، مذاکره کننده=برای خرید و فروش است و او می تواند خرید یا فروش کند.

بعد موقعیت های امتحان را گفتند و شروع به خریدن  گروه ها شد یک گروه 2 سکه خرید یک گروه 15 سکه خرید و بعد گفتند که اینجا متل شما است و آقای دوستی ندیده به شما فروخته است و بعد هم آخر کار از شما می خرد و  به شما سکه می دهد و کم کم کم آن دو سکه است.

به هر گروه بر اساس امتیاز هایی که اعضا گروه در طول ترم بدست آورده بودند تبدیل به امتیاز کردند و به هر گروه 150 سکه ی امانی دادند و گفتند که به هر گروه ما یک برگه داده می شود و بر اساس مکان هایی که در آن گفته مجوز مرحله دوم را پیدا می کنند  و ادامه ی داستان مرحله ی اول را می گیرند و کار ها و فعالیت های داخل برگه ی دوم را انجام می دهند.

خلاصه امتحان شروع شد و همه ی بچه ها داستان را خوانده و برای حل آن و پیدا کردن مجوز زیر هر مکان در به خط می کشیدند و بعد فقط همانمکان ها را می گشتند.

بعد از مدت ها همه مجوز ها را پیدا کرده و شروع به حل مرحله دوم کردن در و بعد از تمام شدن وقت همه و دیگر کسی نمی توانست تمدید کند آقای دوستی گفتند ما به شما یک فرست دیگر می دهیم و تمام چیز هایی که خریدید را از شما می خریم و کاردستی را هم می خریم .

گفتند که کار شما یک مرحله ی دیگر دارد و آن این است که در همکلاسی به خود و هم گروهیتان نمره بدهید و بگویید که خوب بودند یا نه و در سایت مستند سازی نیز کل امروز را مستند سازی کنید و به همه گفتند هر کس می خواهد برود و فرمانده ها و مذاکره کننده بمانند تا آقای رفیعیایی  و آقای دوستی این کار هایی که گفتند را انجام دهند