فارسی, هفتم مسوولیت

ادبیات زنگ آخر ، 13 دی

به نام خداوند جان و خرد
امروز امتحان سنگینی نداشتیم. البته اگر شما برای امتحان خوانده بودید.قسمت اول امتحان این بود که اساد روی تخته اول بیت شعر سایش را می نوشتندو شما باید آن بیت را در کاغذ می نوشتی.
قسمت دوم متنی برای معنی بود. متن بود :
نگشت آسایشم یک لحظه دمساز      گهی از گربه ترسیدم گه از باز
معنی بیت می شد :
حتی یک لحظه هم زندگی  همراه و ارام نبود.               گا هی از گربه می ترسیدم و گاهی از باز می ترسیدم.
جمله بعدی را باید آن را نقش یابی می کردیم. جمله:
مصحف عزیز بر کنار گرفته بودم و طایفه ای در گرد ما خفته بودند.
مصحف عزیز مفعول ، بر حرف اضافه ، کنار متمم و گرفته بودم فعل است.    طایفه ای نهاد ، در حرف اضافه ، گرد ما متمم ف خفته مفعول و بودند هم فعل جمله است.
در عکس زیر  این صفحه را مشاهده می کنید.
بعد از گرفتن امتحان سوال هایی جزعی از کتاب کارپوچینو حل کردیم . همان صفحه ها که نوشته بودیم. تکلیفی هم نبود.
با تشکر