هفتم مسوولیت, ورزش

پنجشنبه زنگ اول 1402/10/7

همه منتظر آمدن اتوبوس بودند که سریع به سمت ورزشگاه بروند و فوتبال کنند.بعد از انتظاری طولانی اتوبوس بلاخره امد و همه ی بچه ها به سرعت به طرف اتوبوس حرکت کردند و سوار شدند.در راه بچه ها سر و صدای زیادی می کردند و شعر می خواندند.وقتی به ورزشگاه رسیدیم بچه ها به طرف سالن ها حرکت کردند.بعد از دویدن که باز هم مثل قبل بعضی ها نمی دویدند و گرم گردن اقای اله یاری نیم کشی کردیم.در این روز نامزد هایی که بازی خوبی از خودشان به نمایش گذاشتند خودم با زدن ذو گل،آقای داوری با دروازه بانی عالی و آقای اله یاری با دریبل کردن های خود بودند.در ان روز بهترین تیم تیم خودم بود که با فقط برد و چند مساوی توانست آن روز را بدون باخت پشت سر بگذارد.و در نهایت بعد از آمدن نهمی ها ما به سمت اتوبوس حرکت کردیم و به مدرسه رفتیم.

 

خدانگهدار