زبان انگلیسی, هفتم مسوولیت, هفتم هدف

زنگ انگلیسی(گروهa)شنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۲

استاد که وارد کلاس شدند گفتند : کتاب های دانش آموزی را باز کنید تا آن را بخوانیم.

ما هم باز کردیم و ایشان تا آخر درس ۵ را درس دادند که درس هم چیز خاصی نداشت و فقط در مورد یک سری معنی کلمات و بقیه هم مکالمه بود مثلا دستکش : gloves

ما بچه سعی میکردیم تا کاری کنیم که استاد اجازه دهد من (مهران ثانی) و آقای امیر علی شیران بازی خودمان را انجام دهیم. بچه ها کل کلاس را آرام نشستند ولی ثانیه آخری سر و صدا کردند و استاد گقتند : من میخواستم بخاطر اینکه ساکت بودید بازی انجام دهیم ولی با این سر و صدایی که الان کردید خیر!

در هر صورت ما توانستیم بازیمان را انجام دهیم. بازی ما اینطور بود که ما یک شخص را داوطلبی میاوردیم پای تابلو و پشتش را رو به تابلو میکردیم و روی تابلو کلمه ای می نوشتیم و بعد هم گروهی هایش باید با پانتومیم کاری میکردند تا او بتواند کلمه را بگوید.

استاد هم مثل بشتر وقت ها تکلیف ندادند‌.