به نام خدا
با ورود استاد پورواسعی شروع به حضور و غیاب کردند و تکالیف را هم گیر ندادند.(اون روزی که من نوشتم و ندیدند)
بعد از اون گفتن که وقت کم است وشروع کنین به خواندن برای امتحان و همین جور که ما میخواندیم استاد یکی یکی صدا میکردند و افراد امتحان شفاهی از صفحه 17 میدادند.
در آخر کلاس استاد امتحان کتبی گرفتند و نه اونقدر سخت سخت بود نه اونقدر آسون که ما سریع حل کنیم.
تکلیف در کارسنج قرار دادند.