زندگی, هفتم مسوولیت

امتحان زندگی، پنج شنبه، 28 دی ماه

به نام خداوند بزرگ
امروز روزی استثنایی بود. امروز قرار بود امتحان زندگی به صورت امتحان کتبی و یک برنامه ی فعالیت محور بود. نمره امتحان کتبی 5 نمره و امتحان فعالیت محور 15 نمره ای ترم بود.
اول از همه امتحان کتبی برگزار شد. امتحان کتبی را با دفتر زندگی دادیم. سوالات به این گونه بود : داخل 6 آبان درمورد چه حرف زدیم. ( از دفتر زندگی دیدیم ) ، درس ها به چند دسته تقسیم می شوند و … بود. این امتحان چهار سوال بود.
امتحان بعدی بعد از وقفه ای و استراحت شروع شد.  همه به صورت گروهی در قسمتی ردیفی نشستیم. توضیحات اولیه را اقای دوستی اینگونه گفت : بازی اینگونه است که در این بازی برای هر گروه پنج نقش بود. فرمانده ، حسابدار ، سخنگو ، کاتب ، مذاکره کننده نقش های این بازی بودند. فرمانده مسوولیت مدریت و یک دست بودن گروه بود. در تصویر زیر توضیحات اقای دوستی را می بینید.

حسابدار مسوولیت داشتن حساب گروه و مدریت مالی گروه بود. سخنگو کسی بود که نماینده گروه و با اقای دوستی ارتباط داشت. کاتب تمام کار های گروه را زیر نظر و در اخر باید گزارشی را می داد. مذاکره کننده کسی بود که می توانست مذایده و مذاکره کند و چیز بخرد.اگر کسی مسوولیت دیگری را انجام می داد از گروه سکه کم می شد. اول از همه هر گروهی با مذایده مکان سکونتش را خرید.
مذاکره بین مذاکره کنندگان
گروه ها در حال مذاکره
در این بازی هر گروهی سکه داشتند. بازی اینگونه بود که اول از همه به سخنگو هر گروه یک داستان دادند. در این داستان ها مکان هایی به صورت رمز نگاری شده قرار داشت. در ان مکان یک مجوز قرار داشت. گروه باید می رفت و مجوز را پیدا می کرد. بعد از پیدا کردن سخنگوی گروه می امد و به اقای دوستی می گفت که مجوزی که در ان جا قرار دارد ماله گروه انهاست و یا نه؟
دوستان در حال رمزنگاری
گروه ها در حال رمزنگاری
بعد از فهمیدن جای مجوز برگه دوم داستان به شما تعلق می گرفت. در ان داستان ماموریت هایی به ما داده بود. باید انها  را انجام می دادیم. در فعالیت ها باید از وسایلی کمک می گرفتیم. باید با سکه هایی که گروه داشت، وسایل مورد نیاز بخرد. هر گروهی باید قلمرو ی خود را درست و مرتب و زیبا می کرد. بعد اخر از همه اقای دوستی پایگاه را از انها می خرید.
اخر از همه فعالیت های گروه توسط فرمانده به اقای دوستی تحویل داده شد . کاتب ها هم باید گزارش خود ر ا تحویل می دادند. بعد هم باید بعضی از فعالیت ها چک می شد.
آرزو موفقت ، باتشکر

درباره حسین افسری

حسین افسری هستم . متولد اسفند 1389هستم و یک برادر دارم. علاقه به برنامه نویسی🧑‍💻 و زبان انگلیسی🇬🇧 هم دارم. دوست دارم برای دانشگاه🧑‍🎓 به کشور های دیگر بروم و به کسب علم 👨‍🔬بپردازم و به درس ریاضی 🟰علاقه دارم. شاید برای همه عجیب باشد اما من به ورزش فوتبال علاقه ندارم. از بین ورزش ها ورزش والیبال 🏐🏐را انتخاب میکنم. به رباتیک🤖 هم علاقه دارم و تا امروز چند گونه ربات🤖 ساخته ام.