سام و علیک
و وداع با گلستان 🫀
اقای رضایی وارد شدند و گفتند این جلسه اخر ما با این کتاب است
درمورد چایی های مدرسه صحبت کردند
و گفتند گمان کنید در خیابان کسی میخواهد کیف شما رابازکند و وقتی باز کند با کتاب گلستان سعدی مواجه شود صحنه ای از این قشنگ تر هم مگه داریم؟؟🥺🥺
و باز هم از طعم چایی های مدرسه گفتند 😅
و از میان کتاب گلستون برگه های امتحان را به بچه ها اهدا و با نمره های درخشاااان خود بعضی خوشحال و بعضی ناراحت شدند🤣😭
بدرود تا دیداری دیگر….